ملخص الجهاز:
"قاضی عبد الجبار معتزلی این اصل را چنین تفسیر میکند: «هرگاه گفته شود:خداوند عادل است مقصود این است که افعال او متصف به حسن و خوبی است و کار قبیح از او صادر نمیشود و چیزی که خود بر لزوم انجام آن حکم کند،ترک نمینماید روی این اصل خود بهطور قاطعانه میگوید:خدا دروغ نمیگوید،در حکم ستم نمیکند کودکان مشرکان را به خاطر گناه پدرانشان کیفر نمیدهد معجزه را در دست دروغگو قرار نمیدهد افراد را به بیش از دانش و توان خود،تکلیف نمینماید و تا آن را بیان نکند،آنان را بر انجام آن توانا نسازد،بار تکلیف بر دوش آنان نمینهد مطیعان را پاداش میدهد و عاصیان را مجازات میکند1.
مثلا در اخلاق میگوئیم پیمانشکنی بد است،راستگوئی خوب است چرا؟زیرا اولی از شاخه ظلم و دومی از شاخه عدل است،و زشتی ظلم و خوبی عدل،یک قضیه واضح و روشن است که عقل بالبداهه بدان حکم میکند و اگر بدیهیترین قضایا در حکمت نظری،قضیه امتناع اجتماع و ارتفاع نقیضین است،بدیهیترین قضیه در حکمت عملی،خوبی و بدی،دادوستم است که خرد در درک این دو صفت برای این دو فعل،به چیزی جز ملاحظه ذات فعل نیاز ندارد،و خواه فاعل آن انسان باشد یا غیر انسان زیرا ملاک قضاوت،همان خود فعل است،نه فعل به ضمیمه فاعل.
باتوجه به این مقدمات سهگانه عدل الهی خود به خود ثابت میشود و خرد داوری میکند که خدا عادل است و هرگز از او کاری برخلاف عدل،سرنمیزند این نه به خاطر آن است که عقل،بر افعال خدا حاکمیت داشته و مجال را برای او ضیق و تنگ میسازد بلکه عقل در پرتو یک رشته آگاهیهای مقدماتی به چنین نتیجه میرسد و همینطوریکه در پرتو یک رشته آگاهیها دربارهء مثلث به نتیجهء خاصل نائل میگردد."