ملخص الجهاز:
"در موقع ترجمه باید در هرلحظه،در هرجمله و در هرصفحه دائما خود را بهجای خواننده گذاشت و از خود پرسید که خواننده از این عبارت چه میفهمد و آیا آنچه میفهمد همان چیزی است که مراد نویسنده بوده است یا چیز دیگر،به خصوص در ترجمهء مطالب و کتابهای علمی راهی جز این نیست که مترجم- البته به شرطی که نخست مطلب کتاب را کاملا فهمیده باشد-به خود بگوید:اگر این مطلب را در کتابی به زبان خارجی نمیخواندم و قرار بود که خودم آن را مستقیما به فارسی بیان کنم،چگونه بیان میکردم؟مترجم مطالب علمی به یک معنی معلم نیز هست و وظیفهء هر معلمی این است که مطلب درسی را برای شاگردان خود کاملا قابل فهم کند.
در اینجا سئوالی که پیش میآید این است:چرا آقای زمردیان اصل متن را دستکاری کردهاند و مفاهیم دیگری را جایگزین نمودهاند؟مطالبی هست که میتوان آنها را آزادانه ترجمه کرد(به اصطلاح نقل به معنی)و مطالبی هست که مترجم باید آنچه سعی است به کار برد تا عین عبارت آناه را به زبان دیگری برگرداند(که قبلا گفتم تحت اللفظی).
و حالا با قرائت این قسمت از ترجمهء آقای"زمردیان"به قول معروف:"من ماندم و حوضم!!"که افزایش نهشتهها و رسوبات در دورههای فرعی واقع بر روی دامنهها، چگونه و به چه ترتیبی میتواند آداب و رسوم،سنن و رفتارهای اجتماعی و بازتابهای ادبی،هنری و معنوی آن را تغییر دهد!!لذا به یاد"انگورهای عصبانی"افتادم و فهمیدم که همان اشتباه پیش آمده است و گویا مترجم عزیز نمیدانستهاند که مطابق تعریف فرهنگهای معتبری مانند"آکسفورد"،اولین معنی Culture ؛ کشاورزی،زراعت و کشت و زرع میباشد!و ایشان اگر اندکی سعهء صدر به خرج میدادند و به لغتنامهء معتبری مراجعه میکردند، ملاحظه میفرمودند که"افزایش نهشتهها و رسوبات میتواند بر روی بخش وسیعی از زمینهای زراعی و کشاورزی تأثیر بگذارد ولی هرگز قادر نیست"فرهنگ"یک قوم را عوض کند!"