ملخص الجهاز:
"ز پرده به گیسوش بیرون کشید ز تخت بزرگیش در خون کشید به خنجر به دو نیم کردش به راه نجنبید برجای کاووس شاه 3-2626،2627 و این خروش دردمندانهء رستم در جهان حماسه میپیچد که: به یزدان که تا در جهان زندهام به کین سیاووش دلآکندهام 3-2639 جهان پهلوان،اهریمن گسیختگی را سترون میکند تا جهان حماسه به یگانگی رسد و انسان به خدا پیوندد و اینگونه است فرهنگ و الای حماسی، یا حماسهء و الای فرهنگی.
چون رخش را بیسوار مییابند،گمان میبرند که رستم کشتخ شده: به کاووس کی تاختند آگهی که تخت مهی شد ز رستم تهی 2-926 به هنگام تاختن سهراب به مرز ایران و رسیدن رستم از زابلستان،کاووس با جهان پهلوان به پرخاش سخن میگوید،جهان پهلوان روی از کاووس میگرداند و: بدر شد به خشم اندرآمد به رخش منم گفت شیرواژن و تاجبخش 2-388 در همین هنگام،رستم سرور نامداران دانسته شده: غمی شد دل نامداران همه که رستم شبان بود و ایشان رمه 2-397 (10)- چرا دارم از خشم کاووس باک چه کاووس پیشم چه یک مشت خاک سرم گشت سیر و دلم کرد بس جز از پاک یزدان نترسم ز کس 2-428،429 (11)- سیاووش پناه و روان من است سر تاج او آسمان من است 3-608 (12)- چو دستان که پروردگار من من است تهمتن که روشن بهار من است 3-1460 (13)- چو ز ایران،سپاه اندرآمد به تنگ به دروازهء بلخ برخاست جنگ دو جنگ گران کرده شد در سه روز بیامد سیاووش لشکر فروز پیاده فرستاد بر هر دری به بلخ اندرآمد گران لشکری گریزان سپهرم بدان روی آب بشد با سپه نزد افراسیاب 3-656،657،658،659 میبینید که در مصرع دوم سخن از آغاز جنگ و در مصرع سوم سخن از شمار درگیریها و مدتی است که جنگ طول کشیده است و پس از آن،نتیجهء درگیریها به نظم آمده."