ملخص الجهاز:
"بنده امروز در اساس سخنرانی خود به دو مقالهء دکتر اوتواشپیس Dr. OTTO SPIEB پروفسور شرقشناسی در دانشگاه بن تکیه میکنم(مراجعه شود به اثر:خاور در ادبیات آلمان Der Orient in der Deutschen Literatur ****** گفتار از روابط فرهنگی آلمان با کشورهای همجوار آن و تاثیرات متقابل آنها بر یکدیگر باعث شگفتی کسی نمیشود چون این یک امر طبیعی و بدیهی است.
ولی همانطور که در آغاز اشاره کردم،جدا کردن ادبیات ایران از فرهنگ شرق و با آلمان از غرب کاری است دشوار،بخصوص وقتیکه صحبت از بخش قدیمتر قرون وسطای اروپائی است،لهذا بهتر است که ما اینجا بطور کلی از تاثیر شرق بر غرب سخن بگوئیم.
Katherina von Georgien اگرچه امروز تاثیر ادبیات ایرانی بر آثار آلمانی نامبرده در بالا با این تفاوت که نزد عدهای کمتر و نزد جمعی بیشتر ولی بطور کلی مسلم و محرز گردیده است.
اولین ترجمهء دیوان حافظ توسط؟ در سال 1813 صورت گرفته است و همین ترجمه بوده که گوته را سخت متاثر ساخته و او را داشته که سالیان دراز به مطالعه ادبیات ایرانی بپردازد و اینکه خاور برای او مساوی با ایران بوده حاکی از شدت و عمق این الهام میباشد.
بعلاوه ترجمه آثار شعرای مختلف،مثلا:ترجمهء بوستان سعدی،شاهنامه فردوسی،تکوتوکی از اشعار جامی و مولانا جلال الدین رومی و سعدی توسط روکرت را میتوان نام برد که تا بامروز در نوع خود بالادست ندارند برعکس روکرت و پلاتن که بیشتر سعی در تقلید فرمهای شعر ایرانی کردهاند،دو شاعر دیگر آلمانی شاک و بودن اشتت Schack,Bodenstedt توجه خوئد را بیشتر به مضامین و معانی درونی ادبیات ایرانی معطوف داشتهاند و کوشش کردهاند این معانی را طوری بکار برند که برای آلمانیها قابلفهم باشد."