ملخص الجهاز:
"از ده پانزده سال قبل،نام نرودا به همراه نسل بزرگی از اهل قلم امریکای لاتین-نامآورانی چون گابریل گارسیا مارکز،میگل آنخل آستوریاس،خورخه لوئیس بورخس،اوکتاویوپاز،و کابررا اینفافته-شناخته آمد و دنیای ادبی سرشاری بر ما گشوده شد مالامال از زیبائی و ذوق و احساس،و لبریز از آثار عمیق و خشمآلودی که بازتاب فقر و درماندگی مردم و فساد و ستم دولتمردان بود و هست.
"** لطف و زیبائی نرودا در آنست که اگر از کشف کامل حقیقت باز میماند-که معلوم نیست در منطق امروزی جهان اساسا موضوعیت داشته باشد-لا اقل دنیای شاعرانهی او متکی به احترام به آزادی و اصالت بشری است.
عشق من برای ماتیلده،دلتنگیام برای شیلی،و احساسات سوزانم برای هوشیاری اجتماعی مردم،برگهای این کتاب را که بارها بدون نام مصنف آن به چاپ رسید پر کرده است"(ص 321) نرودا،در"خاطرات"،برای اولین بار،راز انتشار"شعرهائی از نا خدا" را با نام مستعار باز میگوید"رازی که سالها محل بحث و کشف و شهود بود.
چونانکه پیروزی، نه پیروزی من که پیروزی بزرگ در رسد هرچند که بی زبانم باید سخن گویم باید آن را به بینم هرچند که کورم نه،مرا ببخشای گر تو زندگی نکنی گر تو،معبودم،عشق من گر تو، بمیری، برگها تمامین بر سینهی من فرو خواهند ریخت بر روح من شب و روز خواهد بارید، برف قلب مرا به آتش خواهد کشید، با سرما و آتش و مرگ و برف راه خواهم رفت پاهایم به سوی خوابگاه تو کشیده خواهند شد، اما، من زیستن را ادامه خواهم داد، زیرا که تو خود خواستی،بجز چیزهای دیگر رام نشدنی باشم و زیرا،عشق من،تو میدانی من تنها یک مرد نیستم، که تمام مردانم."