ملخص الجهاز:
"1-فرهنگ و ادب شفاهی (به تصویر صفحه مراجعه شود) برای واژهء مبهم orality (فرهنگ و ادب شفاهی)به سختی میتوان مرز تعیین نمود،زیرا صورت مکتوب شده و در چارچوبی اصولی قرارگرفتهء تمامی آن گفتههای شفاهی است که در زبان محاوره، بدون چهارچوب مشخص،مورد استفاده قرار میگیرد.
هنگام تحقیق پیرامون Orality در متون نوشتاری(از جمله قصههای اندرسن)،منتقد حد اقل با چهار مسأله روبرو میگردد: 1-برای تکنیکهای قصهپردازی نمیتوان تنها (به تصویر صفحه مراجعه شود) یک سطح یا رده را تعیین نمود،زیرا آگاهانه و یا ناآگاهانه،در تمامی متون،فنون راهبردی در هم آمیخته است.
در«کفشهای قرمز»جملهء:«نگاهی به (به تصویر صفحه مراجعه شود) کفشهای قرمز خود کرد» و هر بار که مسألهء انتخاب خوب یابد در میان است، تکرار میگردد و در طول داستان چندینبار به این جمله برمیخوریم.
داستان«زنگ» (the Bell) روشنترین مثال آهنگین بودن قصههای اندرسن است و به صدا درآمدن زنگ داستان،بیان حقیقت، زیبایی و خوشبختی است که سرانجام با آوازی کاملا فراگیر همراه میگردد: داستان پریان برای اندرسن همچون نوعی موسیقی است که اساسا از طریق صوت باید دریافت گردد.
5-زندگی همچون داستان:روایتی شفاهی و گفتوشنودی (به تصویر صفحه مراجعه شود) اهمیت داستان«باد میگوید»ناشی از این واقعیت است که خود روایت یک قصهء پریان است نه کنشهای آن.
علاوه بر آن به نظر میرسد گفتگو به عنوان شرطی برای بلوغ بشری به حساب میآید،زیرا آیدا از طریق ارتباط با روایت داستانی خیالی با پدیدهء مرگ آشنا میگردد که این امر یاریگر او در کشف دنیای بزرگسالی است."