ملخص الجهاز:
"مترجم نسخهء مرجع نظام در توضیحی که در پایان آخرین تمثیل اضافه کرده است و سرآغاز بخش الحاقی است مینویسد: بلوهر چون این حکایت تمام کرد ملک زاده از سماع آن تعجب نمود به مجالست مؤانست او شعف فزود و میان ایشان بعد از آن سؤال و جواب علمی نرفت،لکن جهت اینکه غرض اعظم و مقصود اهم در ترجمهء این کتاب تنبیع غافلانست و ارشاد مسترشدان و این معنی جز به علم و عمل تمام نشود،سؤالی چند از قول ملک زاده افزودیم به جواب آن از زبان بلوهر حکیم راه نمودیم(278-277).
آنچه به بحث ما مربوط میشود این است که به نظر میرسد هر دو شرح اکمال الدین و نظام تبریزی به زمانی تعلق دارد که هنوز ادغام کتاب دیگر پایان نیافته بود و بنابراین به قالب قدیمی نزدیکترند.
ادامهء روایت در بلوهر و بیوذسف نظام تبریزی به این صورت است:پادشاه برای شه زاده جشن میگیرد؛بیوذسف قصر و مملکت خود را در نیمه شب عروسی ترک میکند؛شه زاده وارد سرزمینی میشود که پادشاهی دادگر دارد و صاحب دختری جوان است؛دختر جوان به بیوذسف دل میبازد؛داستان شه زادهء مست در ناووس گبران؛تمثیل دزدانی که به جای گوهر،گزدم وافعی در ربودند؛داستان ملک زادهء اسیر.
در نتیجه،با سندی که در بلوریانی یافت میشود،در گذر زمان شاهد رشد آگاهی فزایندهء مترجمان و نسخه برداران این داستان به جهانبینی حقیقی آن هستیم و ترفندهایی را میبینیم که برای کم رنگ کردن آن به کار گرفته میشود:الحاق(مانند حکایت شاه خسرو و مانی در شرح نظام)و یا پنهان سازی نکات کلیدی که در افسانهء تولد بودا یافت میشوند و قابل انطباق در بافت جدیدی که این داستان در آن ترجمه میشود-اسلامی یا مسیحی-نیستند."