ملخص الجهاز:
"از جمله اشعار ملی زبیای آنها دو بیت ذیل است: رنگی و الوان است معشوق مثل ابریشم چگونه میتوان او را که محتاج روح است فراموش کرد حال نمونهیی از اشعار رحمان بابا را که حدود سالهای 0071 میلادی در تحمید خداوند سروده است،ذکر میکنیم: زمین در برابر او دعا کنان میغلتد/آسمان هنگام دعا در برابر او سر تعظیم فرو میآورد/درختان جنگل ستایش کنان در مقابل او قرار دارند و هر علفی زبان به تحسین او میگشاید/چه فرشته،چه ارواح و چه انسان تحسینش توسط ماهیهای دریا به زبان میآید/هر کبوتری در لانه با آواز خود تحسین میکند علم او دارای حد و مرزی نیست/ هیچکس شبیه و یا مساوی او نیست و او هم شبیه و مساوی کسی نیست/در او هیچ نقص و کاستی راه ندارد چون او بدون نقص و کاستی است/هیچ جا و هیچ مکانی همتای او نیست او بدون همتا و بدون مکان است/او بدون شک نابتر از آن است که شکی در آن باشد/ هیچکس او را با چشمانش ندیده است ولی او بدون چون و چرا وضوح خود را نشان میدهد/چه کسی میگوید که او دیده نمی شود البته هرگز او دیده نمیشود/چه کسی میگوید که او همه جاست خاصه البته که او همه جا هست/او از هر شکل و جهتی آزاد است چون همه اشکال و جهتها از آن اوست/از هزارها مشخصاتی که او دارد من فقط نیمی از یکی از آن را توصیف کردم."