ملخص الجهاز:
"بخشهایی از آثار او در الموشح مرزبانی(متوفی 384)که تألیفی است مفید از نظرات انتقادی دربارهء شعر و شاعران،در کتاب الصناعتین عسکری(متوفی بعد از 400)و در مقدمهء مرزوقی(متوفی 421)بر تفسیری که بر حماسه نوشته،آمده است، ولی از خود عیار الشعر در آثار بعدی بهندرت نامی برده شده است.
وانگهی،این ترجمهها بیشتر برای فلاسفهای تهیه شده بود که به شوق درک هرآنچه که ارسطو نوشته باشد آمادهء صرف وقت و مطالعهء این دو کتاب بودند،ولی چندان کوششی برای اعمال محتویات آنها در شعر و نثر عربی به خرج نداند.
او نیز چون قدامه و ابن طباطبا معیارهایی برای تشخیص شعر خوب از بد تعیین میکند؛هفت«عیار»موردنظر او(اصطلاح«عیار»را از ابن طباطبا گرفته و مطالبی نیز از او نقل کرده است)جمعا«عمود الشعر»معروفی را تشکیل میدهد که در نقد متقدم گهگاه ذکرش رفته است ولی ظاهرا در تتبعات قرن حاضر در مورد نظریات انتقادی قدیم رواج بیشتری دارد.
در ترجمان البلاغهء رادویانی تألیف حدود 493،در حدائق الشعر رشید الدین وطواط(متوفی 573)27،و در المعجم فی معائیر اشعار العجم،دایرة المعارفی در فن شعر که حدود 630 توسط شمس قیس تألیف شد،میتوان این مطلب را مشاهده کرد(این سه کتاب قدیمترین آثار شناخته شده در زمینهء نظریهء ادبی به زبان فارسی است).
سبکشناسی قرآن نیز بدون استثنا تحت تأثیر علم معانی و بیان نبود: ابن ابی الأصبع مصری(متوفی 654)مؤلف بدیع القرآن به«غرب»تعلق دارد و کتاب الفوائد تألیف ابن قیم الجوزیه،فقیه شامی(متوفی 751)مالامال از مطالب بدیعی است.
از طرفی، چنانکه از دو کتاب ابن ابی الاصبع دربارهء بدیع،که در آنها به دلائل الاعجاز و اسرار البلاغهء عبد القاهر و الکشاف زمخشری و نهایة الایجاز فخر رازی اشاره میکند پیداست29،علم المعانی و البیان مکتب مدرسی بسیاری از صناعات بلاغی را بهصورتی (26)."