خلاصة:
تولید نسل اول سلاحهای هستهای در اواخر جنگ جهانی دوم،نظم حقوقی بینالمللی را به صورت اساسی برهم زد.توسعه این سلاحها نیز پدیدهای غامض را فراروی این نظام قرار داد که هنوز هم ابعاد اساسی آن حل نشده باقی مانده است.در این میان،ممنوعیت یا مشروعیت کاربرد و تهدید به کاربرد سلاح هستهای،جامعه متکثر بینالمللی را در برابر تعدادی معدود از دولتهای مجهز به این سلاح قرار داده است که اگر موضوع،ابزار نهایی قدرت در سیاست بینالمللی نبود،سالها بلکه دههها پیش از معضل حل میشد و به انجام میرسید.اصرار این عده محدود به حفظ قدرت انحصاری ناشی از این سلاح کشتار جمعی،روند توسعه حقوق عادلانه بینالمللی را نیز به شکست واداشت به گونهای که میتوان گفت بازدارندگی هستهای،حقوق بینالملل را به زانو درآورده است.
در این نوشتار ضمن پردازش اندیشه منع کاربرد سلاح هستهای و چالشهای ذهنی و عینی فراوری آن،زوایایی جدید از تحلیل این موضوع را در پرتو حقوق بینالملل گشوده است.
ملخص الجهاز:
"تصریح به منع عمومی کاربرد این سلاح در قالب اسناد حقوقی عام بازمانده است.
کاربرد این سلاحها از منظر حقوق بشردوستانه و استثنایی بودن هرگونه مورد
دیگر،استثنایی بودن کاربرد این سلاحها،در حقوق دفاع مشروع نیز صادق است.
خاصی را در خصوص کاربرد سلاحهای هستهای افزوده است:اینکه شرایط حاد
از این جهت یک توفیق برای صلحطلبان و طرفداران منع سلاح هستهای است که
مورد تکرار این اعلامیههای یکجانبه،سال 5991 است که قدرتهای هستهای(به
مبنای حقوقی دیگر منع محدود کاربرد این سلاح،تعهد قدرتهای هستهای در
به استفاده از سلاح هستهای علیه دولتهای عضو این معاهده انصراف نمایند.
اول این معاهده در خصوص منع تهدید و کاربرد سلاح هستهای علیه دولتهای
کاربرد سلاحهای هستهای این است که چون چنین کاربردی را هرچند به صورت
نظر دیوان این است که شورای امنیت نیز میتواند به رویه دولتها اعتراض نماید و بدین طریق مانع از
موجود به منع مطلق کاربرد سلاحهای هستهای از منظر حقوق بشردوستانه(و
نظر شکلگیری قاعده عرفی منع کاربرد سلاحهای هستهای این سیاست اهمیت
عدم مشروعیت هرگونه استفاده از سلاحهای هستهای با این اعتقاد استوار باشد
اعتقاد آنها است که کاربرد این سلاحها به دلیل پیامدهایی که برای همگان و حتی
ممکن است با تکیه بر ماهیت بازدارندگی هستهای اثر حقوقی این برداشت نیز نفی شود.
این وضعیت از ابتنا بر منافع فردی و گروهی دولتها به«منافع جامعه بینالمللی» تغییر جهت ندهد،تحولی جدی در خصوص سلاحهای هستهای موجود به دنبال
عرفی قابل استناد باشد،بدون شک،نمیتوان ترک فعل قدرتهای هستهای(عدم کاربرد این سلاحها)را دلیلی برای اثبات چنین عرفی به حساب آورد."