ملخص الجهاز:
"(کواراسوس،ویلیام،سی،345:3)این را میرساند که پس بزهکاری در تاریخ و جغرافیا یا زمان و مکان اجتماعی شکل گرفته و مطرح میشود؛برحسب تحقق شرایطی معین نظیر بروز انقلاب افزایش تحصیلات،رشد تکنولوژی،ماشینیسم،مالکیت و قلمرو،تعلق جمعی و ساخت سلسلهمراتبی کنترل به نسبیت میگراید؛براساس قضاوت، گروههای اجتماعی برپایه نسبیت ضوابط هنجاری تفاوت درجه میپذیرد؛ بزهکار همه تعلقات جمعی را نفی نمیکند،بلکه فقط قسمتی از آن را نمیپذیرد و یا در اولویت اجراء یا تفسیر اراکی هنجارها دچار ابهام مقطعی میشود؛ امکان تبدیل بزه به هنجار در زمان آینده وجود دارد؛مجازات بزه مبین ارزشی است که جامعه برای حفظ هنجارها قائل است؛بزه ناپسند نیست و مسئولیت آن صرفا به عهده بزهکار نیست،بلکه این پدیده بایستی به لحاظ عملی در رابطه با دیگران شناخته شود؛بزه هیجانی،اتفاقی و متظاهر در شرایط خاص نیست،بلکه بطور عادی و مکرر در شرایط گوناگون همانند راهحل انطباق ارادی و آگاهانه به شکل هدفمند بروز میکند؛به دلیل زیانبخشی توسط قانون نهی شده و دارای پیشبینی کیفر است و این در حالی است که بزه تنها از سوی قانون حقوقی تعیین نمیشود،بلکه اعمالی فراتر از حوزه قانون را نیز دربرمیگیرد و این بدانمعنی است که حساسیت هنجارهای قضایی در باب بزه نسبت به هنجارهای محدودتر است،بزهگاه مبین خطا و لغزشی سطحی است که با از بین رفتن مقتضیات و عواملش از بین میرود؛بزهکاری غیرعادی نیست،بلکه مبین بیهنجاری است یعنی همه کنشها را به شکل انحرافی پوشش نمیدهد و ضمنا همواره جنبی مرضی ندارد و مواردی از هنجارهای معمول جامعه تجاوز میکند و با این وجود معرف نابسامانی و ازهمگسیختگی اجتماعی خصوصا در دوران گذار فرد به نظام شخصیتی است و بالاخره اینکه انگیختن واکنش مشابه به اینگونه تخطیها از قواعد اجتماعی به دلیل تشابه نظام ارزشهای اجتماعی برای حفظ نظم اجتماعی ممکن است."