خلاصة:
چگونگی اندیشه و نوع نگاه هنرمند ایرانی که ریشه در پندار ازلی او دارد،در تفسیر و تجسم پیرامون خود تأثیر بسزایی گذارده و اگر نیک بنگریم در اصالت فرهنگی خود معنای واژهی«دیدن»را از تعاریف کلاسیک به تعریفی دیگر بدل ساخته ویژگیهای تصویری را در گسترهی دیگری از شناخت طرح کرده است.
شناخت طراح از پیشینهی از دسترفتهی این نگرش،منجر به این میگردد تا در پی باززایی معرفتجویانهی تصویر و معرفی دوبارهی آن به جامعه،جان تازهای به فرهنگ تصویری ایرانی داده شود.اگرچه این برداشتها به صورت مستقیم جایی برای کارکرد به گونهی گذشتهی خود را ندارند،ولی مفهومگرایی و شناخت آن برای تصویرگران جامعهی امروز ایرانی که کیفیات تصاویر را تنها با تعاریف امروزین آن میسنجد،مفید بوده تا در این راستا نقدی مناسبتر به آثار گذشتگان داشته و در صورت به کارگیری تصویر در چنین عرصهای،برخوردی صحیحتر را اتخاذ نمایند.
ملخص الجهاز:
در این مقام،معنای شریف هنر همان معنای انسان کامل است در عالمی که مظهری از تجلیات وجود،فراتر از عین و ذهن انسانی انگاشته میشود و هنرمند سنتی در این مسیر با عارف شدن به این حقیقت امکان خلق اثر مییابد: خرد را نیست تاب نور آن رو برو از بهر او چشمی دگر جو (مفاتیح الاعجاز،ص 66) تا دل نشود مطلع انوار الهی عارف نتوان گشت ز منهاج و طوالع (مفاتیح الاعجاز،ص 468) در این میان نه هنرمند-که تنها رابط انتقال معنای الوهی از عالم استغنا بر هستی است-اهمیت دارد و نه تأثیرگذاری و حلول«منیت» و غریزهی فردی او در اثر.
بر این اساس اجزاء نمادین سروصورت انسانی به واسطهی تعابیر کامل و مراتب متعددی که از معانی غنی الوهی در خود دارند،معادل سورهی فاتحه که در نگرش عرفانی تمامی معانی آیات دیگر قرآن را در خود داشته و در هر حرف آن معانی جزوی بساری نهفته است،قرار (به تصویر صفحه مراجعه شود)تصویر 3-درویشی در بحر تفکر،طرح مرکبی،مرقوم رضا عباسی،مکتب اصفهان(برگرفته از نقاشی ایرانی از دیرباز تا امروز،رویین پاکباز،ص 122) (به تصویر صفحه مراجعه شود) جدول 1:مقایسهنمادین انسان و طبیعت از دید عرفایی چون شبستری،شیخ لاهیجی و اخوان الصفا (مفاتیح الاعجاز،صص 423-429 و مرصاد العباد صص 69-70) گرفته و هفت حفرهی چهره(دو چشم،دو گوش،دو حفره دماغ و یک حفرهی دهان)با هفت آیهی آن سوره تطبیق داده میشود: مگر رخسار او سبع المثانی است که هر حرفی ازو بحر معانی است (مفاتیح الاعجاز،ص 497) از آنجا که در تفاسیر عرفانی مطابق با حدیث نبوی،انسان را همچهره با حق میدانند(خلق اللّه آدم علی صورته)10در نمادپردازی چهره،هر قسمتی از صورت،نماد قسمی از تجلی حق فرض میگردد.