خلاصة:
جایگاه گزارههای اخلاقی از جمله مسائلی است که قرنهاست ذهن متکلمان،فلاسفه و دیگر اندیشمندان را به خود معطوف داشته و اظهار نظرهای متفاوتی در این زمینه ارائه شده است.در این مقاله،سعی شده بازتابی از دیدگاه ابن سینا در این خصوص ارائه گردد.بحث اخلاق از یک سو،با بحثهای حسن و قبح متکلمان گروه خورده و از سوی دیگر،قرین مبحث قضایا،اقسام قیاس و مواد آن در منطق است.در این نوشتار،ابتدا به بررسی جایگاه گزارههای مذکور در حوزهء منطق میپردازیم و سپس به اجمال این بحث را در کلام پی میگیریم؛اینکه گزارههای اخلاقی از مشهوراتاند یا از یقینات،اوصاف اخلاقی عینیاند یا اعتباری،و منشأ گزارههای اخلاقی امر و نهی الهی است یا معیارهای مستقل عقلی،از جمله مباحث است که در این مجال بررسی میشوند.
ملخص الجهاز:
"به این ترتیب،برخی از مشهورات،قضایای یقینی و قضایای شبیه آنها هستند که علت ورودشان به مجموعهء قضایای مشهوره حیث واجب القبول بودن آنها نیست،بلکه از این حیث که همگان بدانها اعتراف دارند،مشهوره محسوب میشوند و بدین اعتبار هر قضیهای که عرف عمومی قائل بدان باشد چه صادق و چه کاذب میتواند مقدمهای برای جدل واقع شود،کما اینکه ابن سینا خود بدین نکته اعتراف نموده است(همان،ص 352؛الشفا،ج 3،ص 66)و بدین سبب است که قضایای مقابل مشهورات را شنیع مینامند؛در حالی که مقابل صادق،کاذب است و چنانکه گفتیم قضایای یقینی را از حیث اعتراف عموم بدان مشهوده مینامند،نه به جهت صدقشان.
3. علت اتکای گزارههای اخلاقی بر شرع از نظر ابن سینا علاوه بر عبارات مذکور،از برخی از کتب شیخ،عبارات دیگری هم در برخی از آثار ابن سینا وجود دارد که نقش شریعت و وحی را در احکام عقل عملی تبیین میکند: عملا خواهی فهمید که بهتر آن است که علم اخلاق و علم تدبیر منزل و علم تدبیر مدینه هرکدام جداگانه باشند و قانونگذاری و اینکه این قانونگذاری به چه نحوی باشد خود امری جداگانه باشد و از این جمله که قانونگذاری چگونه باید باشد قصدم این نیست که قانونگذاری یک امر تلفیقی و ساختهء دست بشری است و از جانب خداوند نمیباشد و هر انسان عاقلی میتواند آن را برعهده بگیرد،هرگز،بلکه این امری است از جانب خدا و هر انسان عاقل نمیتواند قانونگذار باشد،اما اشکال ندارد که ما در امور زیادی که از جانب خداست بنگریم که آنها چگونه باید باشند (منطق المشرقیین،ص 8-7)."