خلاصة:
بیگمان امروزه تقویت توانمندی افراد در بخش عمومی میتواندنقش مهمی در بهبود کیفیت خدمات ارائه شده از سوی سازمانها ایفا نماید.امروزه مزیتی که سازمانها برای پیشی گرفتن از یکدیگر دارند نه در بکارگیزی فناوری جدید،بلکه در بالا بودن اعتماد به نفس و میزان تعهد کارکنان به اهداف سازمانی نهفته است.به عبارتی عنصر خلاقیت و دانش به عنوان عنصر برتری بخش در رقابت مطرح شده است.در تحقیق حاضر 20 عامل اثر گذار بر توانمند نمودن کارکنان شامل اطلاعات،اختیار،تیم کاری،شیوه رهبری،آموزش،تعلق سازمانی،تجربه اندروزی،روشن بودن اهداف و خط مشی،مشارکت،عدم تمرکز،دسترسی به منابع،مسئوولیت،تشویق، غنی سازی شغل،هدایت و حمایت،معنیدار بودن شغل،اعتماد به نفس،ابهام نقش،اهمیت قائل شدن به کارکنان و محیط شناسایی گردیدند،که با استفاده از تکنیک تحلی عاملی،پنج عامل با مقدار ویژه بالای 1 احصاء که تحت عناوین"توجه به رشد فردی و طراحی شغلی،"توجه به مسایل نیروی انسانی و تیمهای کاری"،"سبک رهبری"،"توجه به رسمیت و شفافیت"و"توجه به محیط و عدم تمرکز"نامگذاری گردیدند.پنج عامل مذکور بر روی هم 533/64 درصد واریانس کل متغیرها را تبیین 729/38 درصد از واریانس به عنوان مهمترین عامل تاثیرگذار بر توانمندسازی کارکنان تعیین گردید که نشان دهنده درجه اهمیت این عامل میباشد.
ملخص الجهاز:
"در تحقیق حاضر 20 عامل اثر گذار بر توانمند نمودن کارکنان شامل اطلاعات،اختیار،تیم کاری،شیوه رهبری،آموزش،تعلق سازمانی،تجربه اندروزی،روشن بودن اهداف و خط مشی،مشارکت،عدم تمرکز،دسترسی به منابع،مسئوولیت،تشویق، غنی سازی شغل،هدایت و حمایت،معنیدار بودن شغل،اعتماد به نفس،ابهام نقش،اهمیت قائل شدن به کارکنان و محیط شناسایی گردیدند،که با استفاده از تکنیک تحلی عاملی،پنج عامل با مقدار ویژه بالای 1 احصاء که تحت عناوین"توجه به رشد فردی و طراحی شغلی،"توجه به مسایل نیروی انسانی و تیمهای کاری"،"سبک رهبری"،"توجه به رسمیت و شفافیت"و"توجه به محیط و عدم تمرکز"نامگذاری گردیدند.
که در تحقیق حاضر با بهرهگیری از مدلهای تلاش شده است تا به مدل جامعی از توانمندسازی دست یافته،لذا در این پژوهش با مطالعه کتابخانهای ادبیات توانمندسازی، بررسی پیشینه تحقیق و نظراتی که راجعبه موضوع وجود داشته است،تلاش گردید چارچوبی مناسب برای مطالعه فراهم آید که حاصل آن شناسایی 20 متغیر تأثیرگذار بر توانمندسازی کارکنان میباشد که در قالب نگاره 1 به نمایش گذاشته شده است.
برای تعیین مناسب بودن تکنیک تحلیل عاملی در تجززه و تحلیل دادهها،طرق مختلفی وجود دارد از جمله این راهها استفاده از آمارهای به نام KMO (شاخص ارزیابی کفایت نمونه)میباشد که دامنه آن از 0 تا 1 است چنانچه مقدار این آماره بیش از 70%باشد،همبستگیهای موجود بهطور کلی برای تحلیل عامل بسیار مناسباند و اگر KMO بین 50 تا 69 درصد باشد باید دقت زیادی به خرج داد و مقادیر مناسب نمیباشد.
بنابراین این عامل بیشترین تأثیر و اهمیت را در بین متغیرها داشته و از آنجا که درصد مقدار ویژه آن برابر با 729/38 میباشد،بنابراین این عامل در مجموع 729/38 درصد واریانس جامعه را تحت پوشش قرار داده است."