خلاصة:
عشق کیمیای باطنی است که بالاترین قدرت پرورش فرهنگی،اجتماعی،اخلاقی و دینی را دارا بوده و عشق شریف معنوی در نهایت درجه خود،انسان را از همه جهان یکسو کرده،به او آزادگی و استغنای باطنی عطا نموده و او را به کمال حقیقی که هدف خلقت است میرساند.سیروسلوک عارفان در تمام سطوح و مراحل عرفانی در حقیقت،بالا رفتن از نردبان عشق است که سبب عروج از فرش به عرش و اتصال به عالم اشراق میشود. هنگام ظهور عشق پاک در دل انسان تولد معنوی او شروع میشود و زندگیای که صرف عشق و نابودی انانیت در برابر معشوق و عشق گردد تمام لحظاتش عبادت خواهد بود عشق ریسمان محبت خداوند است که با تجلی جمالیاش مخلوقات را که جلوههای اسماء او میباشند.بنابر
«یحبهم و یحبونه»
جذب آن ریسمان نموده و باعث اتحاد آنان و در نهایت یکی شدن همه مخلوقات در او و رسیدن به توحید و
«کل من علیها فان و یبقی وجه ربک ذو الجلال و الاکرام»
میگردد.
ملخص الجهاز:
"عشقست طریق راه پیغامبر ما ما زاده عشق و عشق بد مادر ما ای مادر ما،نهفته در چادر ما پنهان شده از طبیعت کافر ما3 خداوند با ظهور جمالیاش به صورت عالم مخلوقات،ریسمان محبت را بین خود و مخلوقاتش قرار داد تا بندگان با دست انداختن به آن ریسمان،به حضرت اعلایش نزدیک شوند؛4زیرا محبت باعث اتحاد میشود،بنابر«یحبهم و یحبونه»5اول خداوند،محبت به بندگان را که البته جلوهای از خودش بودند، آغاز نمود و بندگان نیز در نتیجه این محبت و لطف،به سوی پروردگان جذب شدند و یحبونه آغاز شد، چون اگر این استعداد و کشش فطری که خود از الطاف الهی است،در مخلوقات وجود نداشت،محال بود که آدمیان با عشق و محبت خداوندی که در تمام عالم سریان دارد و هیچ کجا از عشق خالی نیست، آشنا شوند؛خداوند از بندگانش میخواهد که فقط او را دوست داشته باشند و به او نزدیک شوند و وعده میدهد که در این صورت خدا هم عاشق آنها شده و دست و زبان و چشم و گوششان خواهد شد؛برای رسیدن به این درجه و مقام،انسان باید دلش را به نور جمال و جلال الهی روشن نموده،توحید ذات و صفات و افعال پیدا کرده و ما سوی الله را فقط جلوه خدا و ذرهای ناچیز در برابر عظمت الهی بداند؛ تمام اوقات یاد خدا بوده،همه اعمال و افکارش برای خدا باشد و انانیت و خودخواهی را کنار بگذارد،در این صورت به عشق الهی میرسد و در آن عشق فانی و بدان،باقی میگردد؛اگر خوب نگاه کنیم،در تمام موجودات و هستی جز عشق نیست همان موقع که ملائک گل آدم را سرشتند،خداوند از روح خود (1)."