خلاصة:
در این مقاله تلاش میشود تا بدین سؤال-که تنها در معدودی از آثار موجود در
ادبیات انقلاب اسلامی به اجمال بررسی شده است-پاسخ داده شود:چرا تشیع به مثابه یک
مذهب ظاهر شده در وجه ایدئولوژی در روند بسیج مردمی منجر به انقلاب ایران با اقبال
عمومی رو به رو گردید و در اصطلاح فنی هژمونی یا تفوق یافت؟گر چه پاسخ این سؤال را
باید در تحولات و پتانسیل درونی اسلام شیعی از یک سو و شرایط عینی جامعه از سوی
دیگر جستجو کرد، لکن نگارنده در این مقاله مختصر بر این فرضیه تأکید میکند
که؛مقبولیت، مشروعیت و در دسترس بودن اسلام شیعی و اینکه اقبال بدان نیاز به پذیرش
آیینی نو نداشت از مهمترین دلایل هژمونیک شدن آن بوده است.
ملخص الجهاز:
"چکیده: در این مقاله تلاش میشود تا بدین سؤال-که تنها در معدودی از آثار موجود در ادبیات انقلاب اسلامی به اجمال بررسی شده است-پاسخ داده شود:چرا تشیع به مثابه یک مذهب ظاهر شده در وجه ایدئولوژی در روند بسیج مردمی منجر به انقلاب ایران با اقبال عمومی رو به رو گردید و در اصطلاح فنی هژمونی یا تفوق یافت؟گر چه پاسخ این سؤال را باید در تحولات و پتانسیل درونی اسلام شیعی از یک سو و شرایط عینی جامعه از سوی دیگر جستجو کرد، لکن نگارنده در این مقاله مختصر بر این فرضیه تأکید میکند که؛مقبولیت، مشروعیت و در دسترس بودن اسلام شیعی و اینکه اقبال بدان نیاز به پذیرش آیینی نو نداشت از مهمترین دلایل هژمونیک شدن آن بوده است.
(4) اقبال عمومی ایرانیان به اسلام شیعی که آن را مقبول و مشروع و در دسترس میدیدند، مستلزم ترک باورها، برداشتها، اعتقادات و رفتارها و به موازات آن نیازمند پذیرش آیینی نو و کیشی جدید نبود، لذا تشیع به عنوان یک ساختار نمادین که برای مردم ایجاد معنی میکرد، زبانی با گویشهای مختلف و آیینی تعیین کننده رفتار آنان و جهانبینی بود که برای تمام مشکلات اساسیشان پاسخی مناسب داشت، از این رو در روند بسیج سیاسی منجر به انقلاب، سلطه ایدئولوژیک یافت و مهر خود را بر پیشانی این نهضت حک نمود."