ملخص الجهاز:
"آنچه قوامبخش نهادهای آموزش فلسفه در یک جامعه است خود تفکر و حیات فلسفی در آن جامعه است لذا آسیبشناسی این نهادها بدون عطف نظر به موانع خود تفکر و حیات فلسفی در یک جامعه نمیتواند امری چندان جدی و مثمر ثمر تلقی شود.
لیکن سخن بر سر دفاع از سیاست سیاستزدگی یا تقلیل تفکر تا سر حد ایدئولوژی یا ایدئولوژی اندیشی نیست و فراخوانی جامعه فلسفی ایران به اندیشیدن عمیقتر و جدیتر به حیات و سرنوشت قوم را در اینجا باید نه حاصل نوعی رمانتیسم و نه ناشی از نوعی آرمان خواهی سوسیالیستی قرن نوزدهمی دانست بلکه سخن بر سر آن است که: الف)انسان موجودی معنایاب و معنافهم است و حیات آدمی بدون معنا قوام نمیپذیرد.
رسالت تفکر و فلسفه-رسالتی که خود ذات تفکر و فلسفه بر عهده آن مینهد-عبارت است از فهم و کشف امکانات متعددی که فراروی آدمی قرار دارد و خود همین امر بالذات به معنای به چالش خواندن همه قدرتها و اتوریتههایی است که امکانات موجود را یگانهترین و نهاییترین امکاناتی تلقی میکنند-یا میکوشند چنین وانمود کنند-که فراروی قوم یا حتی بشریت وجود دارد.
6 با توجه به شرایط تاریخی کنونی ما«تخریب تئولوژی»یکی از مهمترین وظایف و رسالتهایی است که تفکر و فلسفه بر دوش جامعه فلسفی ایران مینهد لیکن این جامعه،به دلیل اسارت بیش از اندازه در سنت تاریخی خویش،نه تنها ضعیفتر از آن است که بتواند از انجام این رسالت برآید بلکه به نظر میرسد که در بیشتر مواقع در جهت معکوس طی طریق میکند."