ملخص الجهاز:
"بحث در موضوعات حقوقی نسبی بودن حق ضمن مقالهء پیش دیدیم که هیچحقی بطور مطلق وجود ندارد و بطور مثال در قسمت الف بنسبی بودن حق مالکیت اشاره نمودیم حال بذکر مثال دیگری میپردازیم: ب-قانونگذار بکسی که حق او تضییع شده اختیار داده که برای رسیدن بحق خود بدادگاهها مراجعه نماید-بنابراین اگر بدهکار از پرداخت دین خود خودداری کند و یا مالک در تسلیم عین مستأجره قصور ورزد طلبکار یا مستاجر میتوانند بدادگاه رجوع کرده استیفاء حق خود را بخواهند-بنظر نگارنده این قبیل اشخاص که زیر بار بیعدالتی نمیروند و اگر کسی خواست حق آنها را پایمال کند با تمام قواء مقاومت مینمایند حق بزرگی بگردن جامعه دارند زیرا اگر بدهکاران یقین داشتند که هیچ طلبکاری برای رسیدن بطلب خود بدادگستری رجوع نمیکند اغلب ترجیح میدادند که بتعهد خود ایفاء ننمایند و اگر امروز خوشبختانه قسمت مهمی از بدهکاران بدون چون و چرا بدهی خود را میپردازند برای اینست که یقین دارند در صورت مسامحه در پرداخت طلبکاران برای احقاق حق خود اقدام کرده و با توسل بدادگستری آنها را ملزم باجرای تعهد خواهند کرد بنابراین رجوع بدادگستری نه تنها جایزه شمرده شده بلکه از نظر حفظ انتظام جامعه گاهی لزوم پیدا میکند تا مدیونین تکلیف خود را بدانند و از زیر بار تعهداتی که کردهاند شانه خالی نکنند با وجود این باید باین نکته متوجه بود که مشروعیت حق اقامهء دعوی تا وقتی است که خواهان برای رسیدن بحق خود اقدام بدان نماید اما اگر بمنظور دیگری طرح دعوی کند آنوقت دیگر سوء استفاده از حق شده و بطوریکه خواهیم دید خواهان مسئول خسارات وارده شناخته میشود مثل اینکه مردمانی پیدا میشوند که از داشتن دعوی در دادگاهها خوشوقت بوده و شاید اگر دعوا نداشته باشند خواب راحت نمیکنند از صبح تا بشب در کاخ دادگستری در حرکتند و روزهای جمعه که تعطیل است بدترین ایام زندگی برای آنها شمرده میشود."