خلاصة:
در اینکه قرآن به عربی فصیح نازل شده، تردیدی نیست؛اما در لوازم این سخن شبهات و
ابهاماتی وجود دارد.از جمله لوازم آن این است که قرآن باید برای عرب عصر پیامبر صلی
الله علیه و سلم قابل فهم باشد یا در آن نباید الفاظ غریب وجود داشته باشد یا باید
در بیان مقصود از الفاظ و تعابیر عرب آن عصر بهره برده باشد.شبهاتی که این لوازم به همراه دارد، بدین قرار است که قابل فهم بودن قرآن با
روایاتی که حاکیاند شماری از صحابه پارهای از آیات قرآن را نمیفهمیدند، چگونه
سازگار است یا اگر قرآن فصیح است، چطور ادعا میشود که در آن حدود هفتصد لفظ غریب
وجود دارد یا در کلام عرب شماری الفاظ و تعابیری که از عقاید خرافی ریشه گرفته
مانند رؤوس شیاطین وجود دارد، آیا بهرهگیری از این الفاظ و تعابیر مماشات با عقاید
خرافی و راه یافتن باطل در قرآن است؟در این صورت با آیه«لا یأتیه الباطل من بین
یدیه و لا من خلفه»[فصلت 42] چطور سازگار است؟اهمیت پرداختن به این شبهات در این است که علاوه بر پاسخیابی آنها روش تفسیر
پارهای از آیاتی که در آنها الفاظ و تعابیر ریشه گرفته از عقاید خرافی عرب به کار
رفته، معین شود.پاسخ شبهه نخست این است که غرض از مبین و فصیح بودن قرآن قابل فهم بودن (1)عربی
بودن قرآن در عین حالی که حقیقتی روشن و مسلم است؛اما لوازم آن میتواند محل ایراد
و اشکال واقع شود.«شبهه»در مباحث اسلامی به معنای ایراد و اشکالی به کار میرود که
باطل و مردود باشد.شبهه نامیده شدن اشکالاتی که در این مقاله بر لوازم عربیت قرآن
وارد شده، از همین روست.معنای ترکیبی الفاظ قرآن و به تعبیر دیگر مراد جدی آنهاست و این بدون
فهم بعضی از الفاظ نیز ممکن است.و پاسخ شبهه دوم بدین قرار است که غریب به معنای مصطلح علم بلاغت-یعنی لفظ مهجور
یا لفظ مشترک خالی از قرینه-هرگز در قرآن وجود ندارد تا با فصاحت آن منافات داشته
باشد؛بلکه غریب به معنای مصطلح در علم غریب القرآن-یعنی لفظ زیبا و شگفت که عالم و
عامی در فهم آن یکسان نیستند-در قرآن هست و این با فصاحت قرآن ناسازگار نیست؛چون در
هر کلام فصیحی شماری الفاظ وجود دارد که عوام معنای آنها را نمیفهمند؛ اما علما
بدانها وقوف مییابند.و پاسخ شبهه اخیر چنین است که الفاظ و تعابیر ریشه گرفته از عقاید خرافی مانند
رؤوس شیاطین در قرآن به معنای حقیقتی به کار نرفتهاند تا بر مماشات با عقاید خرافی
و رخنه باطل به قرآن حمل شود؛بلکه به معنای مجازی استعمال شدهاند که عین حق و صدق
است؛بنابراین روش تفسیر آیاتی که چنین الفاظ و تعابیری در آنها به کار رفته، اخذ
معنای مجازی آنهاست.
ملخص الجهاز:
"شبهاتی که این لوازم به همراه دارد، بدین قرار است که قابل فهم بودن قرآن با روایاتی که حاکیاند شماری از صحابه پارهای از آیات قرآن را نمیفهمیدند، چگونه سازگار است یا اگر قرآن فصیح است، چطور ادعا میشود که در آن حدود هفتصد لفظ غریب وجود دارد یا در کلام عرب شماری الفاظ و تعابیری که از عقاید خرافی ریشه گرفته مانند رؤوس شیاطین وجود دارد، آیا بهرهگیری از این الفاظ و تعابیر مماشات با عقاید خرافی و راه یافتن باطل در قرآن است؟در این صورت با آیه«لا یأتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه»[فصلت 42] چطور سازگار است؟اهمیت پرداختن به این شبهات در این است که علاوه بر پاسخیابی آنها روش تفسیر پارهای از آیاتی که در آنها الفاظ و تعابیر ریشه گرفته از عقاید خرافی عرب به کار رفته، معین شود.
از جمله لوازم عربی فصیح بودن قرآن این است که باید اولا قران برای عرب عصر پیامبر صلی الله علیه و سلم قابل فهم باشد؛زیرا اقتضای مبین بودن و فصاحت چنین است؛ثانیا در آن الفاظ غریب وجود نداشته باشد؛چرا که شرط فصاحت همین است؛ثالثا از الفاظ و تعابیر عرب در بیان مقاصد بهرهبرده باشد.
این لوازم به ترتیب با شبهات ذیل قرین شده است:اولا در همان عصر رسول خدا صلی الله علیه و سلم شماری از صحابه، مراد برخی آیات یا معنای بعضی از الفاظ قرآن را نمیفهمیدند، لذا از آن حضرت و صحابه دیگر درباره آنها میپرسیدند؛ ثانیا کتابهای فراوانی در غرایب قرآن تألیف شده و ادعا شده است که در قرآن حدود هفتصد لفظ غریب وجود دارد."