ملخص الجهاز:
هر چه بیرون آن7بود آن را سیری نکند و از وجود خود زحمت بیند،چنانک گفت: در عشق تو انبهی است تنهائی من!8 فصل در ابتدا بانگ و خروش و زاری بود که عشق ولایت بنگرفته9است،چون کار به کمال رسد10ولایت بگیرد،حدیث در باقی افتد و زاری[به]نظاره و نزاری گردد که آلودگی به پالودگی بدل افتاده است،چنانک گفت: ز اوّل که مرا عشق نگارم نو بود همسایهء من11ز نالهء من نغنود کم گشت مرا12ناله چو عشقم13بفزود آتش چو همه گرفت کم گردد دود فصل چون عاشق معشوق را بیند اضطراب14در وی پیدا شود،زیرا که هستی او رعایت است و روی در قبلهء نیستی دارد.
(1)-ریتر:ندارد(به تصویر صفحه مراجعه شود) (2)-ریتر:اگر(به تصویر صفحه مراجعه شود) (3)-ریتر:دستوری(به تصویر صفحه مراجعه شود) (4)-ریتر:باشد(به تصویر صفحه مراجعه شود) (5)-ریتر:ندارد(به تصویر صفحه مراجعه شود) (6)-ریتر:معنی بخلی(به تصویر صفحه مراجعه شود) (7)-ریتر:خود مجنون(به تصویر صفحه مراجعه شود) (8)-ریتر: درخرگاه(به تصویر صفحه مراجعه شود) (9)-ریتر:گرفتند(به تصویر صفحه مراجعه شود) (10)-ریتر:اینجا بود که با خاک سر کو او کاری دارد(به تصویر صفحه مراجعه شود) (11)-ریتر:گر(به تصویر صفحه مراجعه شود) (12)-در ریتر مصاریع پس و پیش است(به تصویر صفحه مراجعه شود) (13)-ریتر:+برای(به تصویر صفحه مراجعه شود) (14)-ریتر:تمام نخورد و از خودش نشمارد و تا(به تصویر صفحه مراجعه شود) (15)-ریتر:دل و جان(به تصویر صفحه مراجعه شود) (16)-ریتر:+آن(به تصویر صفحه مراجعه شود) فصل این معنی معلوم شد که اگر فراق به اختیار معشوق بود آن است که برگ یکی ندارد، و اگر به اختیار عاشق بود هنوز ولایت تمام نسپرده است1و رام عشق نشده است.