خلاصة:
نقد و بررسی کتاب »معالم التفسیر من کلام الامیر« از سند و محتوا است. هر چند کتاب، دارای سه سند - سند نعمانی از ابن عقده و سند ابن قولویه از سعد بن عبداللّه اشعری و سند سید محسن امین در اعیان الشیعه - است ولی هر سه راه از نگاه سند شناسانه، ضعیف است. نویسنده در مورد ارتباط این کتاب با رسالههای دیگر معتقد است؛ »مقدمه تفسیر علی بن ابراهیم«، کتابی است جداگانه که نگارنده آن همان نگارنده تفسیر است و مطالب آن همگی از مطالب رساله مورد بحث کاملا متمایز است. »رساله محکم و متشابه سیّد مرتضی«، در حال حاضر وجود خارجی ندارد و علمای رجال، در میان مجموعه آثار وی، چنین کتابی را یاد نکردهاند. نیز به نظر میرسد »رساله سعد بن عبداللّه اشعری« با رساله مورد بحث یکی باشد، که به دو راه نقل شده باشد و حتی در صورت جدا بودن، هر دو، یک ریشه دارند. کتاب یاد شده در بردارنده شصت گونه از گونههای آیات قرآن است که دارای اجمال و تفصیل است و جز یک مورد با اندیشههای امامیه هماهنگی دارد. روایتهای معصوم(ع) در بیشتر موارد کتاب، روشن و متمایزند، هرچند مواردی اندک با سخن غیر معصوم، به گونهای آمیخته شدهاند. نتیجه اینکه، این کتاب، بیگمان ریشه در کلام و بیان امیرالمومنین(ع) دارد و نشانههای موجود در متن کتاب، گواه این امرند، ولی احتمال آن نیز هست که ترتیب آن به گونه کنونی از سوی کسی جز معصوم انجام شده باشد. چنانچه سندی استوار و پذیرفتنی برای آن جسته شود، اثر حاضر، ذخیره گرانبهایی از معصوم(ع) در علوم قرآنی خواهد بود.
ملخص الجهاز:
متن کتاب ـ که به طور کامل، در بحارالانوار آمده است ـ پس از مقدمه ای کوتاه در اهمیت وارجمندی قرآن، بدین گونه آغاز می گردد: (قال أبوعبدالله محمد بن ابراهیم بن جعفر النعمانی، رضی الله عنه، فی کتابه فی تفسیر القرآن حدثنا احمد بن محمد بن سعید بن عقدة قال: حدثنا احمد بن یوسف ابن یعقوب الجعفی، عن اسماعیل بن مروان، عن الحسن بن علی بن أبی حمزه، عن أبیه، عن اسماعیل بن جابر، قال: سمعت أباعبدالله جعفربن محمد الصادق(ع)، یقول…)1 آن گاه از امام صادق(ع)سخنانی دررابطه با بزرگی قرآن و نیز یادآوری این مهم که کسانی بدون آگاهی به کنه وحقیقت قرآن و گونه های آیات آن، به اشتباههای بزرگی در تفسیر و تأویل قرآن دچار آمده اند، نقل شده است.
مقدمه تفسیر علی بن ابراهیم بی گمان، مقدمه تفسیر علی بن ابراهیم با کتاب مورد بحث، کم ترین همخوانی ندارد، زیرا همان گونه که پیش تر آوردیم، کتاب مورد بحث با راههای گوناگون (اعم از راه نعمانی و سعد بن عبدالله و…) به امام صادق(ع) پس ازآن به امیرمؤمنان(ع) می رسد و در مجموع، به عنوان روایتی واحد از آن حضرت تلقی می شود که درآن به بیان انواع آیات قرآن و تقسیم آن بر شصت نوع و ذکر مثالهایی ازآیات پرداخته شده است، به خلاف مقدمه تفسیر علی بن ابراهیم.
حال این پرسش مطرح است که آیا این سه عنوان، مربوط به سه نفر است و یا یک نفر؟ آیت الله خویی معتقد به یکی بودن عناوین سه گانه است: (گویا این سه نام، یکی باشند ومقصود از همه عنوانهای یاد شده، یک نفرند، زیرا شیخ طوسی، عنوان سوم [احمد بن یوسف، مولی بنی تمیم الله]را درکتاب رجال، ذیل اصحاب امام رضا(ع) یاد و توثیق کرده واز دو عنوان دیگر در کتاب رجال یادی نکرده است.