خلاصة:
اخلاق، در طول تاریخ همواره دستمایه شگرف اندیشمندان بوده است اما آنچه که در پی اندیشه در باب مباحث صرف عقلانی اخلاق جلوه گر می شود فایده این مباحث است تا سبب پذیرش آن از سوی مخاطب گردد. تمامی ادیان از دیرباز تا کنون با مشابهت هایی اخلاق را با الهیات پیوند دادند تا الزام بیشتری برای پیروان خود در تبعیت از آن ایجاد نمایند. در پیشرفت جوامع، قانون پابه پای اخلاق پیش آمده که گاه تضادی میان آن دو متصور می شود در حالی که هر دو مکمل یکدیگر برای اصلاح جامعه اند. از سوی دیگر، اگر از دایره آدمیت پا فراتر نهیم در می یابیم سایر جانداران نیز به اخلاقیاتی پایبند هستند که یا به طور غریزی یا به گونه تجربی و بسیار محدود بدان عمل می نمایند. در مقاله حاضر به موضوعات مذکور پرداخته می شود
ملخص الجهاز:
"4-نظریه اینکه عقاید متضاد و سفسطههای عجیب و گوناگون،هرروزه در کتب و مطبوعات و نیز در محاورات و مذاکرات خوانده و شنیدهمیشود انسان غالبا راجع به درست و نادرست بودن آنها در تردید استو بدیهی است که اگر شخصا درباره اصول اخلاقی،تحقیقاتی کردهمحرز بودن قواعدی را برای خود مدلل داشته باشد میتواند افکار وعقاید مزبور با آن قواعد و اصول تطبیق داده به آسانی نیک را از بدتشخیص دهد و خویشتن را از زحمت بیتکلیفی و سرگردانی بیرونبیاورد.
البته اخلاقی متضمن فواید عملی یاد شده خواهد بود که استعدادبشر و مقتضیات حیاتی او را از نظر دور ندارد و محیط زندگی و نقصوجودی وی را رعایت کند و از پارهای توقعات بیجا یعنی از تعیین اصولعالی خوش ظاهری که دست یافته به آنها برای اکثر مردم دشوار واحیانا محال است خودداری کند.
سشکی نیست که اینگونه اصول اخلاقیرا بعضی از مردمان برگزیده و در مواقع استثنایی رعایت کرده و خویشتنرا به درجه قدس رسانیدهاند؛لیکن اخلاقی که رعایتش برای همهمردم واجب شمرده میشود باید با طبیعت و فطرت بشر و با تمایلاتغریزی او مخالفت شدید نداشته باشد و همه کس بتواند بدون زحمت آنها را قاعده رفتار خود قرار دهد.
حتی اگر به شما گفته شود کهتمام جوامع بشری دیگر نیز در این خصوص اتفاق نظر دارند ممکناست شما نخواهید چنان مسیری را انتخاب کنید و اگر به شماگفته شود که در مورد بایدها و نبایدهای رفتاری در شرایطی که شما درآن قرار گرفتهاید در میان جوامع مختلف بشری اتفاق نظری وجودندارد به فکر فرو خواهید رفت که آیا پاسخی عینی برای اینسوال وجود دارد یا خیر."