ملخص الجهاز:
"از قرآن و سنت که بگذریم در نوشتههای نخستین دسته از نویسندگان مسلمان چون واصل بن عطا،ابن اسحاق(در ابن هشام)،ابن مقفع و یعقوبی ما به کاربرد«عالم»و «علما»و«اهل العلم»برای آگاهان از حدیث و احکام فقهی برمیخوریم که خبر از ظهور علما به صورت یک قشر در جامعهء مسلمین میدهد.
این زمانی بود(اوان قرن دوم هجری)که علم فقه نیز از مفهوم قرآنی خود(شناخت آیات خدا)دور شد و به شکل بررسی قرآن و حدیث برای«شناخت احکام خدا»درآمد.
در نامهء عمر خلیفه دوم به ابو موسی اشعری قاضی بصره به صراحت آمده است: بهوش!بهوش!از آنچه به اندیشهات میگذرد تو را سرگردان میسازد دربارهء آنچه نه کتاب خدا و نه روش پیامبر-بر او درود باد-آن را به تو میرساند[نصی در این دو نیست]،نمونهها و مانندهایش را بشناس و کارها و مسائل را با آن بسنج![قیاس کن]و حکمی را بپذیر که خدا را بیشتر خوش میآید و حق و راستی از دید تو،بیشتر همانندی دارد.
24 ظهور مذاهب و پیشگامان اجتهاد در چنین محیطی ابو حنیفه(م 150)و شاگردانش کاربرد قیاس را به بالاترین حد خود رسانیدند و با این کار مجال تازهای برای شیوهء استنباط علما پدید آوردند.
گذشته از نهاد قاضی القضاة،دیوان مظالم و سازمان حسبه نیز دو جایگاه قضایی برای به کار گرفتن علم فقه و آگاهی علما در همین عصر پدید آوردند.
37 در واقع ما با کار مفتی در سه زمینه روبرو هستیم:(1)افتایی که قرآن و حدیث بیانگر آنند و با«رأی»تفاوت چندانی نداشته است،(2)مفتیای که احمد بن حنبل شرایطش را تعریف کرد و بایست از روی اجتهاد و علنی فتوی دهد،(3)سرانجام منصب مفتی که مشاور سلطان و فتواگر رسمی دولت اسلام است."