خلاصة:
عدالت را باید از جمله اصول و فضائلی نام برد که در مقام کاربرد دارای وسعت و گسترهای وسیع است و لذا پرسش از نسبت عدالت با پدیدههای دیگر در حیان انسانی،سؤالی دیرینه ارزیابی میشود که هر روز به ابعاد و سطوح آن افزوده میشود.نوشتار حاضر به طرح سؤال از نسبت عدالت با دو حوزهء اصلی سیاسی (یعنی ملی و بین المللی)پرداخته است.به منظور ارائهء پاسخی بومی به این سؤال، نیز سیرهء امام خمینی(ره)را مبنای تحلیل قرار داده که از دو ویژگی«اصالت»و«به روزبودن»برخوردار است. از رهگذر تحلیل اندیشه و عمل امام(ره)در حوزهء عدالت سیاسی،نویسنده به دو چهره متفاوت-اما مکمل-از عدالت دست یافته که در قالب«نظریهء ایجابی عدالت»و«نظریهء سلبی عدالت»ارادئه کرده است.مطابق نظریهء ایجابی،عدالت از طریق تعدیل فرهنگی،اخلاقی و قانونی در ایجاد سیاست دینی ایفای نقش میکند، حال آنکه در قالب نظریهء سلبی،عدالت از طریق توانمندی،توفیق،قانونگرایی و اقتدار شناسانده میشود.آنچه این دو وجه از عدالت را به هم مرتبط میسازد، رعایت اصل«تعدیل»در مقام شناخت،تعریف و کاربردی کردن عدالت است که در اندیشه و عمل امام(ره)نمود تمام دارد.
ملخص الجهاز:
"این مهم در اندیشه و عمل امام خمینی(ره)نمود بارزی دارد و میتوان از آن به کاربرد دوگانه عدالت در سطوح ملی و بین المللی یاد کرد که نسبت به رویکردهای تکسویه موجود،جامعتر و اثرگذارتر است.
با توجه به تلقیای که امام خمینی(ره)از رسالت و غایت حکومت اسلامی ارائه دادهاند،معلوم میشود که کارآمدی جزء ماهیت-و نه وصفی تحسینی-برای نظام سیاسی در عرصهء عمل بهشمار میآید که در مشروعیت آن نیز تأثیرگذار است.
تعدیل فرهنگی تأکید بر اصل اصلاح فرهنگ سیاسی و وارد کردن مردم به عرصهء ادارهء جامعه،از جمله تأکیدات مهم امام خمینی(ره)است که در نتیجهء آن،حوزهء رسمی قدرت نسبت به مراعات حقوق مردم حساس میشود.
در مقام تبیین این اصل باید گفت که دو رویکرد اصلی در تعریف عرصهء بین المللی وجود دارد: نخست:جزءگرایان که نظام بین الملل را مفهومی برساخته از اجتماع واحدهای ملی میدانند و درنتیجه،آن را مقولهای تبعی و غیر اصیل ارزیابی میکنند که متأثر از ملیگرایی است.
از آنجا که حضرت امام خمینی(ره)رویکرد دوم را در قالب گفتمان اسلامی صائب میدیدند(افتخاری،0831،صص 351-171)،در بحث از عدالت بین الملل،بر این اعتقاد بودند که باید به مردم و افکار عمومی جامعهء جهانی بسیار توجه داشت و چنان نیست که موضوعات بین الملل صرفا در سطح دولتمردان فهم و حل و فصل گردد.
گرچه میراث بشری در این زمینه نیز درخور توجه است و میتوان در آن رگههایی از سلامت و دقت را مشاهده کرد که بر درک انسانی پارهای از اصول الوهی دلالت دارد،چنین به نظر میرسد که امکان طی این طریق دشوار(تعریف و طراحی عدالت بین الملل)- همانند بسیاری دیگر از مفاهیم بنیادین-در گروه بازگشت به دین و تلاش عالمانهء انسان برای درک کلام شارع است."