ملخص الجهاز:
"پارهای از حکایتهای داستانواره که همانندیهای فراوانی یا قالب داستان کوتاه دارند،به نحوی با کودک و نوجوان نیز سروکار دارند،برای نمونه،به حکایتی از این کتاب میپردازم: حکایت شکستن پای شتر: «گویند کودکی اشتری را زمام گرفته بود با باری گران و اندر بازار آمل میکشید و آنجا پیوسته و حل(گل و لای)باشد.
چند نکته در مورد این داستان قابل یادآوری است: الف)در بسیاری از حکایتهای عرفانی و صوفیانه(مانند همین حکایت)،نیروهای مافوق طبیعی، گرهگشایی و شگفتیآفرینی را انجام میدهند.
در پاسخ به این کارشناسان،باید گفت که اگر بنا به نظر نویسندگان و روانشناسان امروزی،کودک به وسیله و از راه نیروی تخیل خود میتواند در حقایق دخل و تصرف و بعضی از روابط میان اشیا و طبیعت را کشف کند و دریابد،در آموزهها و باورهای عارفان و صوفیان،کودکان به علت حل نشدن در روابط انسانی و اجتماعی و آزادی اندیشه خود،از قوه دریافتهای حسی و اشراقی ویژهای برخوردارند و تا حد پیشگویی و درکهای نامتعارف و ناشناخته پیش میروند.
پینوشت: 1-صوفیانه و عارفانهها،نادر ابراهیمی،نشر گستره،چاپ اول 0731،صفحه 381 2-پیشین،صفحههای 482-382 3-پیشین،صفحههای 852-842 4-رساله قشیریه،عبد الکریم قشیری،انتشارات علمی و فرهنگی،چاپ ششم 9731،صفحه 961 5پیشین،صفحه 816 6-پیشین،صفحه 317 7-پیشین،صفحه 65 8-پیشین،صفحه 03 9-پیشین،صفحه 13 01-صوفیانه و عارفانهها،پیشین،صفحه 634 11-رساله قشیریه،پیشین،صفحه 65 *چند کتاب به همین نام در تاریخ ادبیات فارسی وجود دارد،ولی بنا به پژوهش و نوشته بعضی تذکرهنویسان،نام اصلی این کتاب«بستان العارفین و تحفه الرمریدین»است که نویسنده آن،به درستی شناخته شده نیست،ولی گمان نزدیک به واقعیت،آن است که محمد بن احمد بن جعفر طبسی نیشابوری،مؤلف آن میتوان باشد."