ملخص الجهاز:
"در این فصل،نویسنده به خوبی تجدید حیات سیاسی حوزه،پس از سقوط رضا شاه را توصیف میکند و نقش مرجعیت را پس از سال 1340 خ در بازیابی موقعیت گذشته، با توجه به دیرینگی حضور سیاسی و اجتماعی آن مورد بررسی قرار میدهد و در این میان به معرفی مراجع محلی همچون آیت الله میلانی میپردازد که«در تحولات سیاسی-مذهبی ایران در دورهی موردنظر و در جریان تحولاتی که به خرداد 42 منجر شد و پس از آن تا حوالی انقلاب 57 تاثیر»گذار بودند.
این گروه هرچند با یکدیگر ناهماهنگی و ناهمسانیهایی دارند و در مسائل و مباحث اصلاحی اختلافنظر بسیاری میان آنان وجود دارد اما از نظر نویسنده،دارای چند ویژگی کلی بدین شرح هستند: 1-«فاصله گرفتن از مرجعیت رسمی دینی و روحانیت»هم به لحاظ فکری و دینشناسانه«و هم به جهت پذیرفتن«رهبری آن»؛2- تأثیرپذیری از نگرش وهابی،که در قالب ادعای اصلاحطلبی و مبارزه با خرافات،با بسیاری از مظاهر مذهبی مقابله میکنند»؛3-تأثیرپذیری آنها از نوعی خردورزی غربی،بدین معنی که«آنان در ادامه و امتداد گرایش راسیونالیستی غربی هستند»؛4-هرچند«قرآنگرایی یکی از ارکان ادعایی آنان بود»اما«نسبت به حدیث بیاعتنا بودند»؛5 -«ایجاد مناسبات مخصوص میان خود و مریدها و تشکیل طبقات مذهبی ویژه«از ویژگیهای اجتماعی آنان بهشمار میآید.
-آنچه در فصل هفتم ارائه شده،روند فعالیتهای«نویسندگان برجسته آثار دینی-سیاسی در آستانه انقلاب اسلامی»است که نویسنده هرچند در مقدمه کوتاه آغازین این فصل،هدف از نگارش آن را اهمیت تأثیرگذاری نویسندگان مذهبی-سیاسی معرفی میکند،اما مطالب آن بیشتر جنبه معرفی و توصیفگر دارد تا تحلیلی و بررسی روند تأثیرگذاری."