خلاصة:
گاستون باشلار فیلسوف و منتقد ادبی نامدار و صاحب سبکی است که راه و رسمی نو در تفکر و نقد ادبی را بنیان نهاد.بیشتر کتابهایی که به نقد و بهویژه نقد ادبی قرن بیستم پرداختهاند بخشی از مطالب خود را به این منتقد و پیروانش اختصاص دادهاند.مقاله حاضر بر آن است تا از زاویهای متفاوت و نو آراء باشلار را مورد مداقه قرار دهد.برایناساس پس از معرفی روش و انواع نقد باشلاری آثار و نظریات وی از زاویه تخیل و نقد تخیلی مورد بررسی و تامل قرار میگیرد.
ملخص الجهاز:
"نظریات وی از زاویه تخیل و نقد تخیلی مورد بررسی و تامل قرار میگیرد.
در نقد ادبی یکی از این آثار است.
همه و حتی خود او نیز به آن بارها اذعان داشته است.
Vincent Therrien نیست و حتی قصد ندارد به تاریخچهء نقد نزد باشلار
به همین دلیل است که ونسان ترین در کتاب خود انقلاب
بسیار مطرح بوده است مورد توجه این فیلسوف علم نیز
روش نقد پدیدارشناسی نیز دارای دورههایی
بررسی نقد و نقدهایی که باشلار از آنها برای مطالعهء
در اینجا به موضوع اصلی خود یعنی تخیل و نقد
این تخیل خلاق میشود که بتواند با مادهء اصلی یا
باشلار خود را وقف مطالعهء تخیل خلاق یا تولیدی میکند
در دورهء خود متفاوت میشود و همین نظریه است که بر
مؤلف بیتوجهی نشان میدهد و این موضوع است که
چنین روشی اهمیتی است که باشلار برای تخیل در
روش را برای مطالعات و نقد خود بهکار ببندد.
تخیل برای کشضف و تفسیر متن استفاده میکند بلکه تخیل
به همین دلیل باشلار در نقد خود از واژهء«من»نیز
دارای ویژگیهای خاص خود است تا این تجربهء منحصر
به یک اثر است اما بااینحال گریزی از نقد نیست،زیرا
است که باشلار در نقد به دنبال بوطیقای یک متن،یا یک
علاوه بر موضوع این نقد که همواره تخیل را مهمترین و
است که باشلار برای مطالعهء پیکرههای مورد توجه خود
است که در حوزهء روانشناختی نقد اثر ادبی ارائه
فضا است که روش خود را مورد بازنگری جدی قرار
نزد باشلار قابل مشاهده بود-این روش تخیلی دارای"