خلاصة:
چگونه میتوان به آنچه اثر هنری،همچون منصهء ظهور هنر و کار هنرمند،حامل آن است،راه یافت و در عالم اثر هنری بار یافت؟در پاسخ به این پرسش چالشبرانگیز که در خلال مباحث هرمنوتیک هنر پرورش و گسترش یافته است، رهیافتهایی بدیع گفتهاند و گاه نکاتی چون در سفتهاند.در این نوشتار به فراخور احوال و با نظری به گذشته و حال،به برخی از این رهیافتها اشارت و به بعضی از این نکتهها دلالت میشود.
ملخص الجهاز:
"این معنی است که وجود،خود را در عالم اثری بر مدرک
که معنی اثر هنری نه در مدرک،بلکه در عالم است.
معنی اثر هنری همان است که در فرایند آشکارسازی
اصیلترین درک ما از عالم اثر هنری در این حالت رخ
«[نباید]این واقعیت را کنار نهاد که فهمیدن خود تنها در نوعی بستر نشانهشناسیک فراهم شیوهای که نمونهء چیز دیگری باشد»
16توصیف هرمنوتیک هنر اثر هنری را در بستر
مرحلهء اول از توصیف هرمنوتیک اثر هنری است.
این مرحله هر اثر هنری همچون پدیدار خود را نشان
مرحلهء دوم از توصیف هرمنوتیک اثر هنری این است که
اثر هنری حسب اختلاف منظری است که به لحاظ نقلها
آن عالم افعال است و فعل آدمی واسطهء ارتباط این عالم
زمانی است و این زمان فعل را شکل میدهد.
از نظر ریکور این معنی محاکات عبارت است از«تقلید
این معنی ناظر است به نسبت سوژهء خواننده و
این بدان معنی است که اثر هنری از طریق طرحمندی
در این حال تحلیل اثر هنری عبارت میشود
هنری مبادرت ورزد،کثرتی فرهنگی وجود دارد که مقتضای تفاسیر مختلف از اثر هنری است.
نشان میدهد که چگونه در این نسبت اثر هنری شکل
Levinas دیگران و این شهود دیگران همان است که از آن به
همدلی که بر اینگونه شهود استوار است،از ساختار واحد بهرهمند است و لذا در رویارویی سوژهها،یکی دیگری را
و از این طریق روابط انسانها براساس همدلی برقرار است.
اثر هنری و تجربهء مجدد آن است.
همدلی شرط همسخنی با اثر هنری است و
نه لزوما فهمیدن آن،چون این خود همسخنی با اثر هنری"