خلاصة:
الههء شعر مولوی را باید شمس گرفت و به لحاظ فردیت شمس،باید وحدت وجود مورد اعتقاد او را بر پایهء«مسلک تجلی»بنیان نهاد.بر اساس مسلک تجلی، موضوعاتی چند،زمینهء اندیشهء او قرار میگیرد: -تنها یک وجود حقیقی که زمینهء نهایی تمام هستی است،وجود حقیقی دارد، این حقیقت،خدایا ذات الهی است. -هیچ امری در عالم ممکنات خلق الساعه نیست؛تجلی الهی یک جریان ابدی غیر متکرر است،هرچند صورتها در جهان زودگذر و حادث است و بدون لحظهای فاصله با هم تجدید میشوند،ذات آنها در ابدیت با خدا همراه است. -ذات الهی غیر قابل درک است؛خداوند ذات خود را به وسیلهء اسما و صفاتی که در قرآن آشکار ساخته،به ما میشناساند.این صفات هرچند حقیقتا یکسان است ،ولی از نظر ما نسبت به هم متفاوت و متلون است و این اختلاف و تلون نور موجب تشکیل جهان محسوس میگردد که بدون این تمایز،فرقان میان نیک و بد و حق و باطل محقق نمیشود. -پیامبر اکرم(ص)،تصویر کامل و تجلی والای خداوند است. -معرفت کامل حق در جهان و مخصوصا در بشر وجود خارجی یافته است.جلوهء الهی که بر جهان اشراف و حکومت دارد،به صورت کامل در وجود انسان کامل ظاهر میگردد. نمونهء عالی انسان کامل،حقیقت ازلی یا روح محمد(ص)است که نور وجود او در سلسلهء پیامبران که از آدم ابو البشر سریان داشته و بعد از آن با روی کار آمدن سلسلهء اولیای مسلمین که وارثان روحانی رسول اکرم،محمد(ص)هستند؛تجلی کرده است. -انسان کامل،اعم از اینکه پیامبر باشد یا ولی،وحدت خود را با خدا درک کرده است.
ملخص الجهاز:
"او به اکبریت و تعالی خداوند، اعتقادی راسخ داشته و در سخنانش این ادعا ثابت شده است: مثنوی ما دکان وحدت است غیر واحد هرچه بینی آن بت است بت ستودن بهر دام عامه را همچنان دان کالغرانیق العلی1 دیگر اینکه در اعتقاد به وحدت وجوود نفی وجود از ممکنات ننموده که آنها را صرف انتساب به حق موجود بداند و واقعیت ایشان را انکار نماید:به دلیل اینکه مولانا پیوسته از ابداع و ایجاد و فنای شخص از وجود خویش دم میزند؛و بالاخره وجود اشیا را از خود نمیداند: ما که باشیم ای تو ما را جان جان تا که ما باشیم با تو در میان ما در عدمهاییم و هستیهای ما تو وجود مطلقی فانی نما ما همه شیران،ولی شیر علم حملهشان از باد باشد دم به دم حملهشان از باد و ناپیداست باد آنکه ناپیداست از ما کم مباد باد ما و بود ما از داد تست هستی ما جمله از ایجاد تست2 -------------- (1)-همان جا،دفتر 6،ص 063،بیتهای 7251 و 8251."