ملخص الجهاز:
"به طور مثال هنگامی که برای انجام کاری فرصتی معین شده است خود بخود زمانی که این فرصت رو به پایان میرود بیشتر عجله میکنیم و سرعت به خرج میدهیم و کاملا این احساس در ما زنده میشو که گویی زمان با سرعت بیشتری میگذرد،این تصور سرعت بیشتر زمان عاملی میشود برای شدت عمل بیشتر.
1او در عین حال که امکان پیدایش وضع و حالات تازه را انکار نمیکند،در آثار خویش نسبت به زمانهای اجتماعی زیر توجه میدهد: 1-زمان طولانی دیرگذر:در این تصور، گذشت زمان ممتد و پیوسته بوده و جریان آن محسوس نیست.
5-زمان واماندگی محسوس:یعنی زمانی که نسبت به روند عادی جریانات تأخیر دارد و سستی و کندی آن نامحسوس نیست و مطابق با توقعی که از آن میشود داشت پیش نمیرود و عقب ماندگی آن بیش از انتظار احساس میشود و طولانی کسلکننده و یأسآور است.
در زیر به اختصار زمانی را که طبقات مختلف اجتماعی با آن روبرو هستند و در متن آن حرکت میکنند و ضرورتهایی را که با آن سر و کار دارند و پاسخ میگویند مشخص میکنیم: الف:طبقهء دهقان:1،زمان طولانی دیرگذر، 2،زمان دوری،3،زمانی که نسبت به خود در تأخیر است.
برای آنکه انسجام مطالب از دست نرود،سیر بحث را در نمودار خطی زیر ترسیم میکنیم:آغاز فرایند توسعه-افزایش تحرک-تغییر تصور افراد،گروهها و جوامع از زمان-تغییر رفتار اجتماعی،با شروع فرایند توسعه و سیر بازارها به سوی سازمانیافتگی،طبیعتا بر تحرک عوامل تولید افزوده میشود،نیروی کار به عنوان یکی از مهمترین عوامل تولید،این امکان را مییابد که به منظور دستیابی به درآمد بیشتر از نقطهای به نقطهء دیگر مهاجرت کند."