ملخص الجهاز:
"بقره-13) با استناد به همین آیات شاعر گفته است: سخن از عرش برین آمده است بهر پاکان به زمین آمده است کلام و قلم چنانکه معلوم است هر لفظ صوتی است که در هوا پخش میشود و به سرعت محو میگردد یعنی علامتی است فرار و ناپایدار که عمر آن لحظهای بیش نیست و فقط هنگام رویارویی با دیگران به کار میرفته و امروز نیز جز در مواردی چون بکارگیری ضبط صوت چنین است.
آیا براستی دومی شاعر است و یا ناظمی است که صرفا عروض و قافیه میداند؟صاحب کدام بصیرت میتواند ناصر خسرو علوی قبادیانی را که قامت رسای خود را در برابر بیدادگری خم نمیکند و داد «من آنم که در پای خوکان نریزم مر این قیمتی در لفظ دری را» سر میدهد،یا آنکه برای حفظ جیرهء تریاک خود پویایی را در تن دادن به سیل حوادث،چون خسی که در رودخانهای پرجوش و خروش افتد میشناسد،با یک چشم بنگرد؟آیا حقیقتا میتوان نوشتههای روشنگر نویسندگان متعهد را با زوائد انتشاراتی منشیان نشخوارگر باصطلاح«واقعیتهای انکارناپذیر»مقایسه کرد؟با کدام جسارت میتوان گزارشی را که آئینهء تمامنمای صفا و اخلاص یک محقق است با تراوشات مغز علیل یک دلال قلم به مزد قیاس کرد و ملاک سنجش را قدرت بیان آنان قرار داد؟ درس فارسی یا ساعت تفریح؟ البته هدف از بیان این نکات خلط انگیزه و انیگختهء نوشتاری نیست و نگارنده را هیچگاه نظر بر دخالت در بحث طولانی داوری شخصیتهای ادبی نبوده و فعلا هم نیست."