ملخص الجهاز:
"روژه پلانشون Roger Planchon ،نویسنده و کارگردان،که هم اینک در تئاتر ملی مردمی TNP روایتی تازه از آزاداندیشان Libertins ،اثری که عواقب انقلاب فرانسه را،بین سالهای 8871 تا 0081،بر سرنوشت اشراف دوفینه ترسیم میکند به روی صحنه برده،به سرنوشت مکاشفهای تئاتر باور دارد:«من همیشه گفتهام که تئاتر جعبهء پژواکی فوق العاده به منظور آگاهی یافتن از آن چیزی بوده که در یک جامعه در شرف رخ دادن است.
تابستان گذشته در جشنوارهء سالزبورگ،در مرکز مضطرب اروپایی که درآن نزاعها تکثیر میشوند،پتر سلارز Peter Sellars آمریکایی این نمایشنامه را برای اجرا برگزید تا تقصیرها را به گردن کشورش بیندازد که دو سال پیشتر درگیر جنگ خلیج فارس شده بود.
آمریکایی جوان از ده سال پیش برای خود رسالتی قائل شده بود تا چیزی را مصرانه به دنیا بگوید:در اقتباس روبر آئولتا Robert Auletta و کارگردانی او،خشایارشاه به وضوح همان صدام حسین بود؛ دشمن قسمخورده،متهم ایدهآل و به مانند قدیم در آتن،"درندهای"که باید به انقیاد و بردگیاش کشاند.
یکی از مسائلی که امروز مطرح میشود این است که بفهمیم آیا هنوز وضعیت به همانگونه است؟» ژان ژوردی پیش از این میخواست به همین پرسش پاسخ دهد؛او سال 8891 در بوبینی نمایشنامهای از درامپرداز آلمانی هاینر مولر به نام خیابان تانکها la Route des chars به روی صحنه برد که عنوان اصلیاش،جادهء ولوکومسک la Chaussee de Volokolamask ،از نام شهری گرفته شده بود که در 1491 یورش آلمانها به سمت مسکو در آنجا متوقف شد.
ایدهء اینکار طی جنگ لبنان،با دیدن بیروت و خشونتهایی که فکر میکردم تصویر سی سال آینده مسائلی در مورد جنگ شهری و خشونتی باور نکردنی روی دهند که به یکسان از بنیادگرایی و ملتهای جدید نشأت میگیرند؛و تئاتر بازتاب دهندهء این بیدارشدگی وجدان جهانی است."