خلاصة:
دوران کودکی یکی از مهمترین و مؤثرترین دوران زندگی انسان است.دورانی که شخصیت افراد در آن شکل گرفته و پایهریزی میشود.امروزه ثابت شده است که کودکان فقط به توجه و مراقبت جسمی نیاز ندارند،بلکه این توجه باید سایر ابعاد زندگی کودک، از جمله ابعاد اجتماعی و حقوقی را نیز در بر گیرد.ابعاد حقوقی و اجتماعی به نوبه خود جایگاهی محوری در چگونگی شکلگیری شخصیت و هنجارپذیری کودکان دارند.به همین دلیل چگونگی تعریف مسئولیت والدین و نیز نحوه رفتار آنها با کودک از اهمیت برخوردار است.زمانی که والدین،کودک را از یک کشوری به کشور دیگر مستقل میکنند،بحث تعارض قوانین در رابطه با قوق کوکان مطرح میشود.در این مقاله سعی شده است تا به بررسی قواعد حل تعارض مربوط به کودکان در حقوق انگلیس(به عنوان پیشگام در حوق عرفی)پرداخته شود.
ملخص الجهاز:
"شده است تا به بررسی قواعد حل تعارض مربوط به کودکان در حقوق انگلیس(به عنوان
شود،مشروعیت تبعی کودک که براساس حقوق کشور خارجی ایجاد شده است در
الزام قانونی مبنی بر اینکه اقامتگاه کودک باید در انگلیس باشد وجود ندارد.
اگر قوانین فرزندخواندگی انگلیس در تعارض با قوانین کشور متبوع کودک قرار
چنین مواردی به قانون کشور متبوع کودک بیتوجه است و قوانین فرزندخواندگی
قضیه به این مسئله که آیا فرزندخواندگی براساس قانون کشور متبوع کودک به رسمیت
فرزندخواندگی در یکی از کشورهای عضو کنوانسیون 3991 محقق شده باشد ولی واجد
حاکم خواهد شد و قاعده حل تعارض باید براساس قانون کشور محل اقامتگاه زوجین در
اساس،قانون و دادگاه انگلیس در این خصوص در صورتی حاکم و صالح خواهند بود که
محل سکونت کودک در انگلستان باشد یا والدین کودک قانون و دادگاه انگلیس را
و این امر بیشترین منافع کودک را تامین میکند،قانون و دادگاههای انگلیس حاکم و
کودک در صورتی دارای«ارتباط اساسی»با یک کشور عضو کنوانسیون است که آن
صالح به رسیدگی میباشند؛حتی اگر کودک هیچ ارتباطی با انگلیس نداشته باشد یا اینکه
کنوانسیون صادر و کودک به طور غیرقانونی از کشور عضو خارج شده بود،121
اجرای اینگونه احکام این نیست که حکم فقط در مورد ارتباط والدین و کودک تعیین
حقوق سنتی کامن لا حاکم است که آراء صادر شده در خصوص حضانت و ارتباط با
طبق برخی دکترینها پیشنهاد شده است که در چنین مواردی قانون کشور متبوع کودک
حقوق سنتی کامن لا حاکم است که در هر صورت دادگاه و قانون داخلی انگلیس را"