خلاصة:
جریان تاریخنویسی عمومی فارسی که از قرن چهارم هجری و با ترجمهء تاریخ الرسل و الملوک طبری آغاز شد،حیات ممتد و شاکلهء سنتی خود را تا سدهء اخیر حفظ نموده است.با این وجود،در تمام این دورهء نسبتا طولانی،ساختار روایی و نگرش حاکم بر این جریان،از زمینه و زمانهء تاریخی تأثیر پذیرفته است.این مقاله بر آن است تا ضمن معرفی یک نسخهء تاریخ عمومی متعلق به سالهای میانی دورهء قاجار،بررسی و نقد متن و ساختار روایی آن را به عنوان بخشی از سنت تاریخنویسی عمومی فارسی و با توجه به تحولات تاریخی زمینه و زمانهء تألیف متن مورد توجه قرار دهد.پرسش اصلی که در این بررسی مدنظر است،آن است که شمس التواریخ به عنوان یک متن تاریخ عمومی که در سالهای میانی قرن سیزدهم هجری تألیف شده است تا چه میزان میتواند در رسیدن به درکی از جریان تاریخ نویسی عمومی فارسی در دورهء یاد شده یاری رساند.
ملخص الجهاز:
"والدمن و میثمی هر دو بر اهمیت نقد متون تاریخنگارانه با توجه به زمینه و زمانهء تاریخی شکلگیری آنها تأکید نمودهاند04در این بخش نیز از همین منظر تلاش میشود به دو پرسش پاسخ گفته شود: نخست اینکه شمس التواریخ تا چه میزان برآیند زمینهء تاریخی روزگار خویش است و تا چه میزان میتواند برای محقق تاریخ قاجار سودمند باشد.
64 مطلب نهایی که در ارزیابی شمس التواریخ شایسته تأمل میباشد-به ویژه از منظر رابطهای که میان متن و زمینه شکلگیری آن وجود دارد-انعکاس افق و ژرفای نگرش عقلی نویسنده در متن آن است که اجازه میدهد تا اندازهای به شرایط عمومی جامعهای که مؤلف در آن میزیست،وقوف یابیم،کنت دوگوبینو که خود شاهد تألیف دو مورد از برجستهترین آثار تاریخنگارانهء دورهء قاجاریه یعنی ناسخ التواریخ و روضة الصفای ناصری بود،ضمن ابراز شگفتی از حافظهء بینظیر،پشتکار و دانش فراوان مؤلفان آنها،بر فقدان نگاه انتقادی در نگارش این تاریخها تأکید نموده بود.
Contested البته همان طور که امانت هم اشاره کرده و سیمای کلی منابع تاریخنویسی این دوره نیز مؤید آن است، چنین تحولات بنیادی در ساختار روایی و گزارش تاریخ که توکلی تأکید زیادی بر آن دارد،محدود به همین شمار اندک تاریخ نویسان تجددگرا باقی ماند و اگرچه نقش زیادی در فراهم نمودن بازپردازی گزارش تاریخ در دورههای بعد از مشروطه خصوصا دورهء پهلوی داشت،اما بر شاکلهء غالب روایت تاریخ -------------- در دورهء قاجار که ناسخ التواریخ،روضة الصفای ناصری و تاریخ منتظم ناصری نمایندگان اصلی آن بودند تأثیری نداشت."