خلاصة:
شیوههای رایج سلطهطلبی آن. به نظر نویسنده حرکتهای اخیر امریکا ریشه در کیان ایدئولوژیک آن دارد و به نیمههای قرن بیستم بر میگردد،هر چند که تظاهرات رفتاری آن از اواخر قرن مزبور آغاز گردیده است.نویسنده معتقد است حرکات تهاجمی امریکا اگرچه شامل تمامی جهان اسلام میشود،لیکن هدف اصلی قرار دادن ایران در این تهاجمها،به خاطر اصالت و شدت بیشتر تضاد اعتقادی ایران با دکترین غرب میباشد.عملیات تاکتیکی مشترک امریکا و اروپا-به دلیل وجود اهداف و منافع مشترک فیمابین-در تهاجم به جهان اسلام از چند جهت حائز اهمیت میباشد که در رأس آن نابودی اسلام مترقی و پویاست؛چنانکه دستیابی به منابع غنی نفت و سایر امکانات این کشورها برای تأمین هزینههای نظامی و غیره نیز در اولویت بعدی قرار دارد.نویسنده، آنگاه به چند نمونه از شیوههای عملی دشمن،همچون جنگ روانی- علمی،وابستگی فرهنگی،امریکایی کردن ملتها و...اشاره میکند.در همین رابطه،به عنوان پادزهر،نقش بیداری و رویکرد به نوگرایی اسلامی را همچون سلاحی علی لیبرالیسم دموکراسی امریکا کارساز میداند و در ادامهی همین بخش به شماری از ثمرات بیداری مسلمانان که تا کنون نصیب امت اسلام گردیده است،اشاره میکند و خاطرنشان میسازد که اهداف دیگر و مهمتری نیز در پیش است که تداوم این بیداری عهدهدار نیل به آنها خواهد بود. مسلما شناخت درد و عوارض بالینی آن،نیمی از درمان است،اما برای دستیابی به علاج قطعی چه باید کرد؟به همین خاطر وی بخش سوم به ارائهی راهبرد و راهکار عملی در جهت اتخاذ شیوهی کارامد مقابله با جبههی متحد کفر جهانی میپردازد که از جمله وفاق امت اسلام و رشد علمی و توسعه تکنولوژیکی،همچنین به لزوم رویکرد به عقلانیت،ایمانگرایی و بازگشت به هویت اسلامی،و تلاش امت اسلام در جهت گرفتن سهام بیشتر در پروسهی جهانی شدن اشاره مینماید. مسألهی مورد علاقهی نویسنده در این نوشتار پردهبرداری از روی واقعیتی است که در وضعیت فعلی دامنگیر جهان اسلام شده است.از نظر نویسنده رخداد کنونی به مثابه یک جریان دارای منشأ تاریخی-اعتقاد است.روی این اصل،آنچه امروز به عنوان درگیری جبههی متحد استکبار جهانی با اسلام مطرح میباشد،نه آغاز آن است و نه انجام آن.بر این اساس نویسنده در بخش نخست مقاله،منشأ آن را در مقابلهی تجبههی کفر و شرک از سویی،و پیامبر صلی الله علیه و آله و مسلمانان درصدر اسلام از سویی دیگر جستجو نموده است؛آنگاه برای تبیین اتصال رخدادهای فعلی،در بخش دوم نگاهی دارد به وضعیت تحرکات ایذایی امریکا و در همین رابطه،عطف توجهی به
ملخص الجهاز:
"در این میان آنچه به عنوان یک حق مسلم برای امت اسلام چهرهنمایی میکند دفاع از حیثیت و منافع به غارت رفته و در معرض غارت خویش است، اما به راستی چه چیزی به جز بیداری مسلمانان میتواند راه تداوم سلطه را سد نماید؟ بخش یکم:نگاهی به مقابلهی اسلام و کفر در صدر اسلام نگاهی به رخداد مقابله و درگیری علیه مسلمانان صدر اسلام از چند زاویه قابل توجه است: 1)از زاویهی برخوردهای لفظی و مناقشات کلامی؛ 2)از زاویهی تلاشهای اقتصادی برای قطع شریانهای حیاتی امت اسلامی؛ 3)از نقطهنظر سیاسی-روانی؛ 4)از بعد اجتماعی،سیاسی،فرهنگی و غیره،که مجموعهی این تلاشهای خانمان برانداز را هماکنون،چنانکه بازگو خواهد شد،توسط استکبار جهانی علیه نظام مقدس اسلامی ایران شاهد هستیم.
بنابراین،در نگاه به رخداد مقابله با جبههی حق در صدر اسلام،هر چند که تاکنون(به دلیل نو ظهور بودن این اصطلاح)عنوان جنگ سرد بر آن نهاده نشده است،لیکن به واقع چیزی جز آن هم نمیتواند باشد؛زیرا میبینیم اتحادیهی شرکت و کفر در بعد سیاسی،فرهنگی،اقتصادی و تبلیغاتی نسبت به کسانی که ایمان آورده بودند به انحای مختلف بنای سختگیری را نهاده بودند و در آزار و شکنجهی آنان میکوشیدند(ابن هشام،3631،782/1)و چنانکه خواهیم دید پیامبر صلی الله علیه و آله و مسلمانان نیز در مقام مقابله در انجام فعالیتهای تبلیغی، اعتقادی و فرهنگی،لحظهای از انجام وظیفه و نشان دادن عکس العمل-اغلب به صورت مبارزهی منفی و تقیهای-باز نمیایستادند."