ملخص الجهاز:
"9-در سطر دوم صفحهی 24 شعر دیگری را با تغییر«نیرزد»به«نشاید» چنان ضبط کردهاند که اگرچه وزن مختل نمیشود اما از جهت معنی دچار اشکال و اختلال جدی میشود: به مردی که ملک سراسر زمین نشاید!!که خونی چکد بر زمین 10-در پاورقی صفحهی 43 در نقل شعر معروفی،سه غلط مرتکب شدهاند؛یعنی به جای کلمهی«مرکز» به اشتباه«نقطه»و به جای کلمهی «آنها»به اشتباه«آن را»و به جای کلمهی«بعد»،به اشتباه«پس»ضبط کرده است.
27-در سطر هشتم صفحهی 110 شعری ضبط شده است که نه تنها از جهت وزن اختلال دارد بلکه هیچ معنی محصلی هم به دست نمیدهد: چه به وفا پسری به سزا صنمی گه به زبان ناوری که تو چرا به غمی 28-بنده،اشتباهات دیگر متعدد و مکرر املایی و انشایی مؤلف محترم را در صفحات بعدی کتاب و مخصوصا اغلاط فاحش او را در زمینههای تخصصیتر عروض و دستور زبان به مجالی دیگر و مقالهیی دیگر واگذار میکنم و فقط به بیسوادانی که برای کسب شهرت و اعتبار میخواهند از سفرهی گستردهی ادبیات فارسی، اشتهای خود را سیر کنند،میگویم: رحم اللهم امرء عرف قدره و لم یتعد طوره.
جالب آن است که چنین مؤلف محترم با این درجه از سواد،دیگران را «بیسواد»خوانده و نسبت به مدیران مجلات و شاعران معاصر چنین اظهار عقیده کرده است: «در این زمان که شعر نو پا به عرصهی وجود گذاشته است،هر آدم بیسواد و مهملسرا،قطعهیی به سلیقه و فکر خودش به مردم عرضه میکند و مدیران مجلات هم که از خود او[هر شاعری که شعرش در مجلات چاپ میشود!]بیسوادترند و در حقیقت از همان قماش هستند[کذا!]اقدام به چاپ آن میکنند بدون آن که از آن هذیانگوی سازنده،یک کلمه بتوانند ترجمه[کذا!]و یا تفسیر کنند..."