اختلاف افکنان، توفیقی نیافتند (شهید مدنی از نجف تا تبریز در آئینه خاطرات) محادثة ومقابلة

"وقتی آیت الله قاضی طباطبایی شهید شدند،ایشان از طرف امام به امامت جمعه شهر تبریز منصوب شدند. به قدری از آیت الله مدنی تعریف‌ می‌کردند که ایشان را بعد از امام خمینی(ره)شخص‌ دوم می‌دانستند. یادم هست که وقتی شهید مدنی در راه‌آهن تبریز نماز می‌خواندند،در آن زمان دو نفر امام جمعه بودند. وقتی آیت الله مدنی در آنجا نماز می‌خواندند،مرحوم میرزا جواد آقا هم در مسجد حاج صفر علی نماز جمعه می‌خواندند. چون راه شهید آیت الله مدنی دور بود و مردم نمی‌توانستند به آنجا بروند،ایشان انصراف دادند. رفت و آمد ایشان چگونه بود؟ در آنجا افرادی که معمر و موجه بودند،در ابتدای ورود آیت الله مدنی به تبریز،به زیارتشان می‌آمدند،ولی به‌ منزل همه آنها نمی‌رفت. با توجه به اینکه شما امام جمعه هستید و خطبه‌ می‌خوانید،خطبه‌های شهید مدنی چه ویژگی ممتازی‌ داشت؟ ایشان از امام(ره)بسیار زیاد یاد می‌کردند،از تقوا بسیار صحبت می‌کردند،از جنایات صدام بسیار سخن‌ می‌گفتند و مردم را به انقلاب،نظام و ولایت فقیه‌ تشویق می‌کردند. آیا خاطره ویژه‌ای از شهید آیت الله مدنی‌ هست که به آن اشاره نکرده باشید؟ از ایشان خاطرات بسیار است که این‌ خاطرات را ضمن گفتگو به یاد می‌آورم. مردم به این دلیل می‌گفتند که حالا که این آقا نماینده تام الاختیار حضرت امام است،پس یعنی این آقا نماینده تام االختیار نیست؟حتی آیت الله شهید قاضی‌ طباطبایی گفتد که علاقه امام به ایشان کمتر شد است. امام نامه نوشتند که من به آیت الله قاضی طباطبایی‌ علاقه و ارادت دارم و ایشان مثل برادرم است."