ملخص الجهاز:
"صورت عام[این مغالطه به شکل]ذیل است: مقدمه 1:یا الف یا ب مقدمه 2:الف نتیجه:پس ب این استدلال[در ظاهر]معتبر به نظر میرسد اما یک مقدمه [دیگر]نادیده گرفته شده است؛یعنی چیزی شبیه این«مقدمه 3: هیچ شق دیگری به جز الف و پ وجود ندارد».
مشکل این استدلال این است که شاید افراد قابل اعتماد دیگر چیز دیگری اثبات کرده باشند و بنابراین به هیچوجه روشن نیست که استناد به یک مرجع موثق واقعا به آنچه نویسنده میخواهد نایل شود؛به ویژه جایی که درباره یک رشته مغروض مناقشه وجود داشته باشد،تمسک به خبره بودن یکی از طرفین مناقشه به غلط این پندار را ایجاد میکند که[درباره آن]اتفاقنظر وجود دارد.
اگر در داستان یا حماسهای به اشخاصی اشاره یا از آنها نام برده شده باشد اما شاهد دیگری برای وجود آنها وجود نداشته باشد،آیا باید نتیجه بگیریم که آنها افسانهای و ساختگی هستند؟توجه داشته باشید که میان این ادعا که نبود شاهد و مدرک ثابت میکند که آن شخص وجود نداشته است(یعنی مغالطه برهان منفی)و این ادعا که احتمال حیث تاریخی آنها کم است،تفاوت قابل ملاحظهای وجود دارد اما جزئیات چگونگی انتساب چنین احتمالاتی هنوز هم در مورد نیاز و ضروری است.
تفسیر سخاوتمندانهتر التون،میتواند مفهوم «یادآوری کل»مدنظر او را به این معنا تلقی کند که گزارش یک رخداد خاص باید از طریق به خاطر سپردن دیگر اتفاقاتی که پیرامون آن رخ داده است،قرینهسازی شود اما باز هم به عنوان لازمه روششناسانه آن، مشکلی وجود دارد که عبارت است از شناخت و تعیین مسأله اصلی[از اتفاقات پیرامونی]."