خلاصة:
است که تحت عنوان دیپلماسی شناخته میشود. دولت نهم در تنظیم و جهتگیری مناسبات و روابط خارجی خود به چند اصل اساسی اتکا دارد. عدالت در روابط بینالملل،مهرورزی،پایداری بر اصول،توسعه متوازن و برابر روابط با دیگر کشورها،توسعه عضویت در نهادهای اقتصادی،سیاسی و امنیتی،منطقهای و جهانی،مقابله با تکقطبیگرایی و سیاست خارجی چند جانبهگرا از اهم آن اصول است.هدف این تحقیق پاسخگویی به این سؤالات است: 1.ایران چه سیاستهایی در اجرای صلح،عدالت و در سطح داخلی و روابط بینالملل اتخاذ کرده است؟ 2.ایران چگونه میتواند با تکیه بر گزینههای اتخاذ شده،اتحاد و همگرایی را در سطح داخلی و بینالمللی ایجاد نماید؟ فرضیه این مقاله این است که سیاست خارجی دولت نهم بر طبق گفتمان اصولگرایی عدالت محور،نظم و نظام بینالملل را شالودهشکنی میکند و غرب و آمریکا را به عنوان دو کانون مهم،مخل صلح و عدالت در جهان میداند و برای دفاع از حقوق بینالملل خود به ویژه در مورد حق مسلم خود در برخورداری از انرژی هستهای با اتخاذ راهبرد سیاست نگاه به شرق،تقویت همکاری منطقهای و اسلامی جنبش عدم تعهد،متنوعسازی گفتگوهای هستهای فراتر از اروپا و ...سعی در گسترش اصول عدالتگری در عرصه بینالمللی دارد. شکی نسیت که یکی از ضروریترین نیازهای بشری،صلح است.علاوه بر زیبایی معنوی و ارزش انسانی صلح،کارکردهای اقتصادی صلح نیز آن را به یکی از مبرمترین نیازهای بشر مبدل ساخته است.بروز صلح و عدالت که در سیاست خارجی ایران ریشهای تاریخی دارد،در مقاطعی پررنگ بوده است که جلوه آن را میتوان در سیاست خارجی محمود احمدینژاد مشاهده کرد. رویکردها و شعارهای دولت نهم از جمله صلح،مهرورزی و عدالت با برنامههای تأمین اجتماعی قابلیت اجرا دارد.به عبارتی شعار مهرورزی و عدالتمحوری با توجه به سرو کار داشتن آن با اقشار جامعه اعم از فقیر و غنی تحقق مییابد.در سطح داخلی دولت نهم اقدامات و اصلاحات خوبی در زمینه تأمین اجتماعی از جمله اصلاح و روانسازی در امور،اصلاح دستیابی مردم به مزایای تأمین اجتماعی و اصلاح یک سری قوانین انجام داده است. سیاست خارجی کشورها یکی از ارکان سیاسی و ابزارهای مهم محافظتکننده از منافع ملی است.سیاست خارجی در هدف معطوف به سلسله ارزشهای ملی تحت عنوان هویت و مصلحت و در روش معطوف به ارتباطات،اطلاعرسانی،روشنگری،توافق و تعهدات حقوقی
ملخص الجهاز:
"ایران چگونه میتواند با تکیه بر گزینههای اتخاذ شده،اتحاد و همگرایی را در سطح داخلی و بینالمللی ایجاد نماید؟ فرضیه این مقاله این است که سیاست خارجی دولت نهم بر طبق گفتمان اصولگرایی عدالت محور،نظم و نظام بینالملل را شالودهشکنی میکند و غرب و آمریکا را به عنوان دو کانون مهم،مخل صلح و عدالت در جهان میداند و برای دفاع از حقوق بینالملل خود به ویژه در مورد حق مسلم خود در برخورداری از انرژی هستهای با اتخاذ راهبرد سیاست نگاه به شرق،تقویت همکاری منطقهای و اسلامی جنبش عدم تعهد،متنوعسازی گفتگوهای هستهای فراتر از اروپا و ...
امروزه با گسترش جنگ که در جهت توسعهطلبی منافع قدرتهای بزرگ شکل میگیرد،مهمترین ارزشها و هنجارهای انسانی و همچنین اصول دموکراسی و عدالت که شعار بسیاری از این قدرتها در جوامع بینالمللی است،زیر سؤال رفته و برای اینکه اذهان را متوجه این ضایعات نکند،دست اتهام را به سوی کشورهای دیگر از جمله ایران دراز میکند و آنها را متهم به رعایت نکردن اصول اخلاقی و سایر ارزشهای حقوق بشردوستانه میکنند.
در این رابطه میتوان اذعان کرد که بندهای دوم و سوم ماده اول منشور ملل متحد به توسعه تدریجی روابط بین الملل و همچنین جلوگیری از وقوع جنگ و تحکیم صلح جهانی اشاره دارد و همان طور هم که از ماده 55 منشور برمیآید،هدف حصول این اهداف مسالمتآمیز بوده و حقوق بشر به عنوان یکی از ابزارهای تحقق صلح خودنمایی میکند."