ملخص الجهاز:
"به نظاره به ناظر به:دستهای شکسته و خونین«ویکتورخارا» جواد فانی (به تصویر صفحه مراجعه شود) اشاره ویکتور خارا-گیتاریست،شاعر،آهنگساز و آوازخوان شیلیایی-از چهرههای مبارز نهضت«مردمی»ی سالوادور آلنده-رهبر و رییس جمهوری شیلی بود.
آنگاه رییس زندان به طعنه گفت:-«خب،بخوان!چرا معطلی؟» ویکتور خارا،درحالیکه دستان خونریزش را در آسمان حرکت میداد از همزنجیران خود خواست که با او هم صدایی کنند،و آنگاه آواز پنج هزار دهان با خواندن«سرود وحدت»که ویکتور خارا تصنیف کرده بود در استادیوم سانتیاگو طنین افکند: مردمی یک دل و یک صدا هرگز شکست نخواهند خورد...
در سر چه اندیشه داشتی،آن وقت که از میان ابرهای بارانخیز به درون سایهها شیرجه زدی؟چه سازی زدی؟چه آهنگی خواندی؟ چشمهایت از خون تهی شده بود؟دندانهایت از جریان تند هوای کثیف«سانتیاگو»یخ زده بود؟ تنها چیزی که از تو میدانم-از خاطرات سقوط بزرگات-سرخی اذهان شاهدان است...
اما پای راستام درد میکرد چرا که دردهای تو تمام شده بود...
،من آن شعر را با آواز میخوانم که گیتار پر احساس من میسراید چرا که این گیتار،قلبی زمینی دارد و پرندهوار پروازکنان در گذر است و چون آب مقدس دلاوران و شهیدان را به مهر و مهربانی تعمید میدهد پس ترانهای من آنچنانکه«جولتا»میگفت،هدفی یافته است.
غافل ز آنکه دیگر هیچ صدایی نیست و تنها وزش بادهای مثله شده و پرندهگان بیجنبش در یکی وادیی خشک و برهوت با پنجرهیی خرد شده«کنار آب دانی بیثمر».
دستهایام را روی خیش گذاردهام و زمین را با آن همواره میکنم سالهاست که با آن زندهگی میکنم چرا نباید خسته باشم؟ پروانهها پرواز میکنند سوسکها جیرجیر میکنند دوستام سیاه میشود خورشید میسوزاند میسوزاند میسوزاند -«هرگز دیر نخواهد بود کبوتر پرواز خواهد کرد..."