ملخص الجهاز:
"زبانهای مختلف نه تنها دالهای متفاوتی را مورد استفاده قرار میدهند بلکه دنیای محسوسات را به شیوه خود تقسیمبندی میکنند و آن را از طریق مفاهیم زبان مدارانه بیان میدارند؛یعنی مدلولهای متفاوت به کار میبرند.
اما منطق نظریه سوسور به این امر اشاره دارد که جهان ما از طریق زبان برای ما ساخته میشود و نیز اینکه«چیزها»ماهیت ثابت ندارند و یا محور اصلی معنایی ندارند که قبل از نمود زبانی موجود بوده باشد.
نمودار زیر،این موضوع را به نمایش میگذارد:(به تصویر صفحه مراجعه شود) نقش ویژه زبان در مورد تفکر،خلق وسیلهای صوتی و مادی برای بیان فکرها نیست،بلکه تحت شرایطی که لزوم مرزبندی متقابل واحدهای زبانی احساس میشود به عنوان رابطی بین تفکر و صوت عمل میکند.
نه تنها این دو قلمرو از طریق رویداد بیشکل و مبهم زبانی به هم متصل میشوند بلکه انتخاب برشی از صوت برای نامگذاری یک فکر کاملا اختیاری است.
در زبان فرانسه جدید، mouton میتواند همان معنی واژه انگلیسی sheep را داشته باشد اما دارای همان ارزش نیست؛و این به چند دلیل است.
تفاوت ارزش بین mouton و sheep به این دلیل است که واژه (term) دیگری هم برای sheep وجود دارد.
آشکار است که اصولا مفهوم،هیچ است و تنها ارزش است که از طریق ارتباط با دیگر ارزشهای مشابه تعیین میشود و بدون آنها معنی وجود ندارد.
این امر ممکن است تعجبآور باشد اما به راستی عکس آن امکانپذیر است؟از آنجا که برای بیان،یک تصویر صوتی مناسبتر از دیگران نیست،واضح است یک جزء زبانی جدید براساس تفاوتش با دیگران بررسی شود."