ملخص الجهاز:
"پس آنان میتوانستند«جمعه» را با رب النوع آسمان و خورشید در نگارههای خود تصویر کنند،(البته هرچند که ذهنیت در ورای خلق مادی نظیر نقاشی و حکاکی یا کار مادهء عینیتبخش ظهور پیدا میکردهاند)ضروری است برای شناخت افعال و اشیاء غیربدیهی در اساطیر و شناخت و تداعی آنها در اسطورههای معاصر و یا به بیانی بهتر«تفکر اسطورهای نوین»مطالعه اجمالی بر روی مفهوم اسطوره داشته باشیم.
ادراک تجربه شده و زیسته شده در حوزه معناشناسی،تجربه اولی و مقدم است که از محیط اطراف به صورت نقل روایات و یا آموزش و تربیت در قوم دریافت میشود و به عقیده باستید در کنه هستی و ژرفای وجود،جای میگیرد،و به نقلی خرد و عقل،مضامین خاص خود را نمیآفریند، بلکه آنها را از اسطوره میگیرد و اسطوره تابع محیط تربیتی یا به عبارت دیگر نقل روایی آن است.
ثبت اسطورهای تصویر (رب النوعهای لحظهای)همیشه به جهت علاقه شخصی در مسیر حرکت بستگی داشته است و برای آنکه بتوانیم مهر«معنا»را بر آن بزنیم حوزه تجربه مشترک مخاطب و عکاس را باید در نظر داشته باشیم.
G. Reijlander «عکس-کولاژ»دو شیوه زندگی را به وجود آورد اما این وضع«روبنایی»تا سال 1912 که عکاسی توسط عکاسان انفصالی مستقل اعلام شد بیش نپاید؛حالا مفاهیم اسطوره در زمان خود به گونهای در خلق آثار عکاسان تجلی خاص پیدا کرد.
شیوه روایات عکاسی مستند در واقع نشان دادن ماهیت اهورایی و ماهیت اهریمنی است که در عکسهای دیگر عکاسان مستند تجلی پیدا کرده است، نمایشگاه«خانواده و بشر»در سال 1950 حتی بعضی آئینها و سنتهای بومی مردمان کره زمین را در یکجا به نمایش گذاشت و در جاهایی نیز گاه خود عکاس به مثابه یک الههء معروف ظاهر شد و خودشان مانند اسطورههای یونانی و مصری،به یک اسطوره بدل شدند."