ملخص الجهاز:
"بلافاصله پس از آن،نویسنده با قاطعیت به بقیه این نقدها(هرچند با تردید)نظیر آنچه که توسط«جیمز ایانگ»در مروری بر مقالهء پیشین «مالهال»اظهار نموده است که:«از هیچکس کاری ساخته نیست جز اینکه در شگفت باشد که آیا این فیلم(دوندهای بر لبهء تیغ)یک اثر هنری قابل درک برای تأیید یک طرح انتقادی هست یا خیر».
با محسوب نمودن ادعای دوم به عنوان نوعی از ادعای نخست به خاطر این تصور که مجموعهء«الین»با در نظر گرفتن فلسفه فیلم،چیز قابل توجهی برای گرفتن دارد،این موضوع باید به عنوان نمونهای از فیلم بر عنوان فلسفهپرداز،به شمار رود-به روشنی میتوان گفت که اینجا در معرض مخاطره قرار گرفته است.
آیا کارگردان مشهوری نظیر«رایدلی اسکات»،«جیمز کامرون»(الین-1986)،«دیوید فنیشر»(الین 3،1992)،و«ژان پییر ژانت»(الین:رستاخیز، 1997)،میتوانند آنگونه که فیلسوفان،هنرمندان خوبی هستند،به خوبی تفکرات را توجیه میکنند؟آیا فیلمهای ایشان را باید به مقالات مجلات و کتابهای معتبر در کلاسهای فلسفهء دورههای دانشجویی نسبت دارد؟«مالهال»متعاقب آن با نهایت احترام پیش میرود تا اگر گامهای فردی«استانلی کاول»و تصور طرح او از این طریق واضح و روشن میگردد،کاری را انجام دهد که هر فردی در کنار مرشد معنوی خویش برای پاسخ دادن به اینگونه پرسشها،انجام میدهد،به رغم تمسخری که ایشان ممکن است در بیشتر گروههای محافظهکار(احتمالا مضطرب)با آن مواجه شوند،در حقیقت یک موضوع کاملا مثبت است.
بسیاری پرسشهای فلسفی مهم و جالب وجود دارد:آیا فیلم،یکی از قالبهای هنری است؟اگر چنین است،چه نوع قالب هنری است؟ارزش زیباییشناسی فیلم،شامل چه موارد است؟آیا برخی از فیلمها آثار هنری هستند،در حالی که برخی از آنها فقط جنبهء سرگرمی دارند؟اگر چنین است،تفاوت بین این دو نوع فیلم در چیست؟(پرسشهای مطرحشده دربارهء رابطهء بین هنر و سرگرمی،به فلسفهء فیلم مربوط میشوند."