ملخص الجهاز:
"دکتر اعوانی:این بستگی دارد به اینکه به دو جزء مقوم سؤال که یکی فرهنگ و دیگری اخلاق است چطور نگاه کنیم،اعم از اینکه فیلسوفی مثل افلاطون و ارسطو یا فارابی که بحث دربارهء اخلاق میکند.
من اعتقاد دارم اگر بخواهیم اخلاق را تأسیس کنیم یا باید بر مبنای اصالت عقل باشد که اصالت عقل به این نتیجه میرسد که عقل انسان قدرت تشخیص همه چیز را دارد و در نتیجه همه چیز در او بالفطره و بالقوه هست،یا اینکه عبارت الاخرای این نظریه،نظریهء اسماء الهی است.
چه میشود که اخلاق یک زمانی منحط است و یک زمانی صلاح در میان مردم وجود دارد؟آیا این صلاح و فساد در اختیار ماست؟ یعنی ما میتوانیم با تعلیم و به کار انداختن عقل و خرد خودمان نقص و فساد را اصلاح کنیم یا به طرف اصلاح برویم؟یا اینکه همه چیز موجب و معین است؟ دکتر اعوانی:دکتر منوچهری به منش اشاره کردند.
در بعضی جوامع اخلاق جمعی و فردی مطرح شده ولی اخلاق جمعی مثل عدالت جمعی است و تقدم دارد و حتی اعتقاد دارند که اخلاق فردی بدون فضایل جمعی امکان تحقق ندارد یعنی اگر مدینه نباشد که حکیم حاکم باشد و عدالت حکمفرما باشد برای آحاد افراد امکان اینکه خودشان را به کمال برسانند نیست.
به شرطی که واعظ خودش متحقق به آنچه که وعظ میکند باشد مثل آتشی است که میگیرد در مخاطب،ولی اگر غیر این باشد یعنی خودش چیزی بگوید بنا به وظایفی که دارد یا اعتقاد نداشته باشد یا فقط در مقام قول باشد."