عدالت در مسلخ عدالت مقالة

"منظور از یک نظریه راهبردی عدالت اجتماعی نظریه‌ای است که عدالت توزیعی را به صورت یک رویکرد وحدت‌بخش، به سیاست‌های عدالت محور در سه قلمرو حیات انسانی، یعنی اقتصاد، سیاست و اجتماع عرضه می‌دارد به عبارت دیگر، در این رویکرد عدالت امری عرضی نیست، بلکه ذاتی است و سیاست‌های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی عادلانه از آن نشئت می‌گیرند. برای تحقق عدالت اجتماعی ابتدا باید مظاهر بی‌عدالتی‌های عریان و تأثر برانگیز را از چهره جامعه زدود سپس می‌توان به سوی یک جامعه عادلانه مبتنی بر یک درک نظری از عدالت گام برداشت. ابتدا می‌توان آن را به مشابه نفی یا نقض حضور اقتصادی، اجتماعی ـ فرهنگی، سیاسی، مدنی یا انسانی جمعیت‌ها یا گروه‌های خاصی از جمعیت مبتنی بر برداشتی از حقارت و بی‌ارزشی آنها توسط کسانی که صاحب قدرت و نفوذ هستند تعریف کرد. یک رویکرد برای تحقق عدالت اجتماعی این است که موارد بی‌عدالتی آشکار شناسایی شوند و با تنظیم سیاست‌های عمومی به حذف آنها و زمینه‌های شکل‌گیری آنها پرداخت، رویکرد دیگر، مبتنی بر یک نظریه از عدالت و احتمالا بر مبنای چند اصل عدالت استوار است."