خلاصة:
فروپاشی سیستم سرمایهداری از منظر منتقدان این سیستم، فضای مناسبی را برای آنها فراهم آورده است تا در قالب آن به طرح اندیشههای خود در ارتباط با راهی که از این پس جامعه آمریکا باید بپیماید، بپردازند. از نظر این دست از صاحبنظران، سرمایهداری چندین دهه است که به بیماریهای مزمنی مبتلا بود و مرگ آن به ضربه واپسینی نیاز داشت که بحران اقتصادی یکی دو سال اخیر این فرصت را فراهم آورده است. آنها ناکامی پدیدههایی چون جهانیسازی را که به گسترش بیشتر فقر در کشورهای در حال توسعه جهان و انباشت ثروتهای بیشتر توسط کشورهای قدرتمند انجامید، نشانههایی از مرگ قریبالوقوع سیستم سرمایهداری میدانند که زنگهای خطر جدی را در دو دهه گذشته برای آن به صدا درآورده بودند.
ملخص الجهاز:
"اکنون که همه چیز تغییر یافته است، نومیدی چهار سال پیش ـ نه فقط به این خاطر که بوش دوباره انتخاب شده بود، بلکه به این خاطر که او میتوانست برای همیشه بر کشوری غالب شود که مردمش برای همیشه دروغهای او را باور کنند و از کیش جنگ امپراتور وار او و انکار تغییرات آب و هوایی و بنیادگرایی بازار آزاد او پیروی کند، همچون مه صبحگاهی ناپدید شد.
جهانیسازی که قبلا در قالب «سازمان تجارت جهانی» و «منطقه تجارت آزاد آمریکا» شکست خورده بود، اکنون خود سست شده است، اگر چه منطق آن این است که برای اکثریت ما خوب است.
دیگر جنون «فراوانی» پس از جنگ رنگ باخته است و آمریکاییان شروع به دست زدن به انتخابهایی بسیار متفاوت در ارتباط با بدهی، مصرف و سایر اعمال مربوط به اطمینان بیش از حد اقتصادی کرده اند؛ اگر چه در جهانی که همیشه به اندازه کافی برای همگان داشته است، نومیدی به جای خود باقی میماند."