ملخص الجهاز:
"یکی از مشایخ بزرگ سلسله چشتیه، جعفر مکی الحسینی که عمر دراز وی از اواخر پادشاهی محمد بن تغلق 2 تا اوایل سالهای حکومت بهلول لودی 3 ادامه یافت دراینباره که چرا مردم هند مجبور به قبول اسلام بودهاند دلایل زیر را اقامه کرده است: 1-ترس از مرگ 2-ترس از اسارت خانواده خود 3-شوق به«مواجب»و«غنایم» 4-تعصب به اعتقادات اجدادی 5-موعظههای مسلمانان 4 این دلایل روشنگرترین تحلیلی است که از عوامل اصلی مؤثر گرایش به اسلام در هند پرده برمیدارد.
به عنوان مثال در مورد قبایل پنجاب غربی از ابتدای قرن پنجم(یازدهم میلادی) همواره تحت سلطه فرمانروایان مسلمان بودند ظاهرا فشار سیاسی موجب تغییر کیش شده است 5 گفتهاند که محمد بن بختیار خلجی(متوفی 602/6-1205)فاتح متهور بیهار و بنگال رؤسای قبیلهای به نام«میج»را که سرزمینهای بین لکنهوتی و دامنههای هیمالیا را در تصرف داشتند به اسلام درآورد و سرکرده رؤسای این قبیله را علی میج نهام نهاد.
گرچه علما و عرفا، هر دو گروه، با ترس و وحشت به درویشان سرگردان معروف به قلندرها، جوالیقیها و حیدریها مینگریستند، 26 اما تماسهای این افراد با عامه مردمان هند باید که سبب گرایش بعضی هندوها و بوداییها به اسلام شده باشد، بخصوص در بنگال که در آنجا شور و شوق دیوانهوار نسبت به مکتب طتنتاریه و جوکیها، احترام سادهلوحانه به مدعیان آموزش اسرار خفیه و انجام کارهای معجزهنما را در میان مردم ترویج کرده بود.
چنین به نظر میرسد که در قرن نهم(پانزدهم میلادی)نفوذ مریدان شیخ علاء الدوله سمنانی به قسمتهای مختلف هند، نگرش چندین مرشد چشتی، همچون«سید محمد گیسودراز» مشهور را که ادعا میکرد هندونان را به قبول اسلام ترغیب کرده است، 28 تغییر داده باشد."