خلاصة:
تهاجم گسترده اسراییل به نوارغزه دارای ابعاد مختلفی است و این مقاله تنها از یک منظر به بررسی آن پرداخته است. استراتژی اسراییل در جنگ 22 روزه را میتوان «استراتژی ضاحیه» نامید. براساس این استراتژی، حداکثر خشونت علیه فلسطینیها به کار گرفته شد. اگرچه اقدامات خشونتآمیز در تاریخ صهیونیسم دارای سابقه است اما بکارگیری جدیدترین تسلیحات نظامی و وارد کردن حداکثر میزان خسارت و کشتار غیرنظامیان، هسته اصلی استراتژی ضاحیه را تشکیل میدهد. این استراتژی به گونهای ناقص در جنگ 33 روزه به کار گرفته شد و در خلال جنگ 22 روزه کاملا اجرایی شد. برخلاف پیش بینی سیاستگذاران اسراییلی، این استراتژی، نه تنها موجب نابودی حماس و جدایی مردم از آن نشد بلکه به یک انتفاضه منطقهای و بینالمللی منجر شد و سران اسراییلی با ناکامی در عرصه نظامی، جنگ تمام عیار سیاسی را در بازسازی نوارغزه آغاز کردهاند.
ملخص الجهاز:
"(18) پایگاه اطلاعرسانی وزارت امور خارجه اسراییل بدون اشاره به آنچه طی مدت محاصره نوارغزه بر سر مردم این منطقه آمده است در تحلیل دیگری نوشت: حملات راکتی و موشکی از داخل نوارغزه به سوی شهرکها و آبادیهای اسراییلی با هدف کشتن زنان، کودکان و دیگر شهروندان، یک روز پیش از آنکه هدنه 6 ماهه به پایان برسد، با شدت تمام ادامه داشت و با وجود فشار شدیدی که از جانب اهالی آبادیها و شهرکهای اسراییلی اطراف نوارغزه بر دولت وارد میشود، ارتش اسراییل به شکیبایی ادامه میدهد و از آتشباری متقابل به سوی اماکنی که از آنجا به سوی خاک اسراییل راکت پرتاب شده، خودداری میکند.
(38) پس از آنکه تهاجم سنگین هوایی اسراییل به نوارغزه به نتیجه نرسید و نگرانی از مواجه شدن با تلفات گسترده نیز مانع انجام عملیات زمینی گسترده شد، عملا استراتژی ضاحیه با شکست مواجه شد و بنابراین مقامات اسراییل به ابزار سیاسی روی آوردند و موضوع بازسازی نوارغزه در دستور کار آنها و کشورهای همپیمان اسراییل در این جنگ قرار گرفت."