خلاصة:
فرایند همگرایی به عنوان یکی از نتایج مدل های رشد اقتصادی در سال های اخیر بررسی شده است. منظوراز همگرایی این است که مناطق فقیر دارای نرخ رشد بالاتری نسبت به مناطق ثروتمند بوده، بنابراین مناطق فقیرتر از حیث وضعیت اقتصادی به مناطق ثروتمندتر نزدیک می شوند. در این تحقیق سعی شده است به دو سوال اساسی زیر جواب داده شود. نخست این که آیا در بین استان های ایران روند همگرایی مشاهده می شود و سوال بعد، آیا سیاست های دولت در تسریع همگرایی موفق بوده اند یا خیر. با استفاده از روش ها و الگوهای متعارف اقتصاد سنجی و با به کارگیری مدل های همگرایی بارو و سالا- آی- مارتین(1991و1992) به سوال های مذکور پاسخ داده شده است.
There has been an increasing interest in examining regional convergence in the field of economic growth models in the past decade. A standard method of examining convergence has been the method introduced by Barro and Sal-I-Martin (1991، 1992، 1995). Although there have been many extensions in examining convergence and especially in line with endogenous growth models، but there has been few studies to analyze the effects of government policies on regional convergence. We have examined convergence in Iran's provinces by using per capita demand deposits (a method first applied by Rahmani and Eckey (2004)). The results on convergence are mixed. By assuming convergence (which is confirmed by empirical on Beta-convergence)، we have examined the effects of government policies by using some indexes. The empirical results imply that the speed of convergence across Iran's provinces has been lowered by the government policies. Therefore، this study shows that government policies to reduce the gap between provinces have not been successful in Iran.
ملخص الجهاز:
"از آنجا که تقریبا هیچ سیاست منطقهای تا این زمان صورت نگرفته بود و بعد از سال 1970 سیاستهای منطقهای اعمال شدند که بعضی مناطق هدف را متاثر ساختند، در نتیجه برای بررسی نقش سیاستهای دولت معادله دوم با لحاظ دو متغیر سیاستی و براورد شد، که شامل سوبسیدها و وامهای اعطایی به مناطق طی دوره 1970تا1990 است که براساس قیمتهای 1994 تبدیل شدهاند.
اینکه آیا واقعا در کل طی دوره واگرایی داشتیم و یا همگرایی معادله شماره (15) را رگرس کردهایم که نتیجه آن به صورت زیر است: (16) و همانگونه که معادله نشان میدهد با توجه به معنیداری ضرایب، واریانس با نرخی تصاعدی در حال افزایش است بنابراین شاهد نوعی واگرایی در سرانه سپرده دیداری واقعی در استانهای ایران هستیم.
بنابراین اولا، رابطه بین وضعیت آغازین استانها (به لحاظ سپرده دیداری واقعی سرانه) و رشد استانها منفی بوده و استانهای فقیرتر دارای رشد بزرگتری نسبت به استانهای ثروتمندتر هستند در نتیجه همه استانها بر طبق تعریف همگرایی مطلق به یک سطح از تعادل باثبات همگرا میشوند.
همین طور چون با لحاظ سیاستهای منطقهای دولت در مدل همگرایی شرطی سرعت همگرایی از 0609/0 به 0602/0 کاهش پیدا کرده و سالهای لازم برای از بین رفتن نیمی از شکاف سپرده دیداری واقعی سرانه تمام استانها با وضعیت تعادلی باثبات از 10 به 12 سال افزایش یافت، پس فرضیه دوم مبنی نقش مثبت سیاستهای منطقهای دولت در تسریع همگرایی رد میشود."