ملخص الجهاز:
تاکنون، اصولا توسعه شهرها با اندازههای گوناگون و تجهیز روستاها و شهرها و مرتبهبندی مراکز جمعیت به منزله برآیند توسعه، صورت گرفته و فضای ملی خودبه خود و به صورتی پراکنده از فعالیتهای مختلف برخوردار شده است؛ولی چون این فرایند خودبهخود، مانند اغلب ساز و کارهای(مکانیسمهای)اقتصاد، آیندهنما نیست، موجب اتلاف منابع و وقت میگردد؛از اینرو میان اقتصاد از یکسو و جغرافیا و بومشناسی و غیره از سوی دیگر، ضرورت بازگشایی مقوله جدیدی احساس میشود که از لحاظ نظری«اقتصاد سرزمین»یا«اقتصاد فضایی»نام دارد و از لحاظ عملی، «آمایش سرزمین» نامیده میشود.
یکی از این دشواریها، بویژه در اقتصاد توسعهنیافته، نارسایی اطلاع است که بهطور جدی مانع مطالعات علمی در سطح منطقه میشود؛اول اینکه وجود حسابداری ملی به تدوین برنامه ملی بسیار کمک میکند حال آنکه هنوز حسابداری منطقهای چندان متداول نشده است؛دوم اینکه در اقتصاد توسعهنیافته، بررسیهای هماهنگی که شناخت وضع موجود آمایش سرزمین را امکانپذیر سازد، یافت نمیشود؛در صورتی که مثلا سرشماریهای نفوس و مسکن را میتوان در این جهت طراحی و اجراء کرد.
تحقیقات مربوط به استفاده بهتر از فضا نشان داده است که اگر اجتماعات محلی؛از آزادی، وسایل، امکانات و تشویق برخوردار شوند و دولت نیز خود توجه بیشتری به مسائل بزرگ بکند و بر سر جزئیات کمتر وقت بگذارد، سیاست اقتصادی اجتماعی با نیازهای کشور بهتر و سریعتر تطابق مییابد؛به همین دلیل دوگل در مارس 1968-یک ماه قبل از رویدادهای ماه مه که موجب کنارهگیری وی شد-در سخنانی در شهر لیوان میگوید:«کوشش چندقرنی مرکزی کردن که مدتها برای تحقق و حفظ وحدت کشور ما لازم بوده است، علیرغم واگراییهای ایالاتی که پیاپی بدان پیوستهاند، از این پس ضرورتی ندارد.